غبار روبی از صلح همه جانبه پایدار

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 511

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

IPCR01_001

تاریخ نمایه سازی: 19 آذر 1398

چکیده مقاله:

صلح همه جانبه پایدار، گنج گمشده جهان است. تئوری های صلح دموکراتیک، توازن و گفتگوی ادیان، صلح پایدار را به ارمغان نیاورده اند. از دیدگاه این نوشته، راهکار برای دستیابی به صلح همه جانبه پایدار در صورتی بنیادی می شود که با سرشت انسان ها در سراسر جهان مرتبط باشد یعنی راهکاری جان و ذهن آشنا. هدف نوشته حاضر، ارائه چنین راهکاری می باشد. بدین ترتیب سوالی که این نوشته سعی دارد پاسخی برایش بیابد این است که چرا دنیا روی صلح را نمی بیند و چه می شود کرد تا دنیا به صلح همه جانبه پایدار دست یابد صلح نیست زیرا بشر دیدی سکولاریته به هستی پیدا کرده است و انواع مرزکشی های موجود در بین بشر و آثار مخربشان حاصل این نگاه سکولار و شرک است. این در حالی است که اکتشافات علوم تایید می کند که در واقع صلح همه جانبه پایدار، حقیقتا در جان هستی و بالتبع در جان انسان به شکل فطرت وحدت حول مرکز هستی بخش (دین)، سرشته شده و جاری است ولی انسان مختار، غباری بر روی دین و بالتبع صلح نشانده است. وحدت حول مرکز هستی بخش به صورت فطری، انسان را هم همانند سایر اجزای هستی در برگرفته است یعنی تمامیت ساحت وجود انسان، دینی است. پیام پیامبران، چیزی جز خبر دهندگی و موکد از دین نیست. انسان دینی در فردیت خود، با پرهیز از منیت به سمت تعالی نفس و علقه اجتماعی می گراید و در جمعیت، در پرسشگری از چند و چون در وحدت انداختن مصنوعات خود از جمله جامعه، به سیاست ورود فعالانه می نماید که تجربه زیسته پیامبران همگی بدون استثنا حکایت از حضور مسئولانه آنها در عرصه های اجتماعی و سیاسی می کند. بدین ترتیب دین ، عبادت در معبد و ...، تئولوژی، ایدولوژی و حکومت دینی و دستورالمل زندگی و رها کردن دنیا به هوای آخرت نیست. انسان، به مرور از طبیعت، از دیگران و از خود و از فطرت وحدت حول مرکز هستی بخش (دین) بیگانه گشته و روان رنجور، دچار سکولار نگری گشته و به طبیعت، به دیگران و به خود آسیب می زند و متناسب با این حال و روزش چیزی را به نام دین برپا کرده است که خدایی را خارج از هستی متصور کرده و بدین ترتیب با خیال راحت و دور از چشم آن خدای مجزا از هستی در آنجاها جمع می کند و می درد و در اینجاها (مکانها و زمانهای معین عبادی) به توبه تصفیه می نماید. بنابرین این چیز به نام دین، غبارگونه و شرک وار به دور افتادگی انسان از دین منجر شده است. از دیدگاه این نوشته، دین ، پاسخی بنیادی است به پرسش از راهکار تحقق صلح، که جای خالی غریزه را در انسان مخیر پر می کند و پرسشگری ها و تامل ها از جمله در خصوص آفریده های دست انسانی به ویژه جامعه که آیا در مسیر وحدت هستی هستند یا نه، انسان را لاجرم به جستجوی برداشت های دیگران و بنابرین تکثر اجتماعی و دموکراسی می کشاند چرا که تکثر و دموکراسی، دینی است که تناهی به لایتناهی دارد. بدین ترتیب دین ، انسان را به تلاش برای برپایی جامعه متکثر حول مرکز وحدت آفرین هستی بخش با نظام حکومتی واحد جهانی از نوع سوسیال دموکراسی فرا می خواند جایی که همه برای یک هدف مشترک یعنی در وحدت هستی انداختن خود و مصنوعات خود از جمله اجتماعشان، متناسب با استعدادهای متفاوتشان تلاش می کنند جایی که استعدادهای متفاوت افراد، امتیاز متفاوت برای صاحبش نمی آورد که منجر به طبقات شود بلکه بروز استعداد هر کس هر چی که باشد به کمال و خودشکوفایی آن کس می انجامد و بنابرین انگیزش انسان علتی درون زاد دارد. لذاست که چنین جامعه ای به عدالت منتهی می شود یعنی هر کس جای خودش قرار می گیرد و این همان چیزی است که مطهری و دیویس اندیشمندان مسلمان و مسیحی هر دو بر این باورند. بنابرین، این نوشته زمینه مشارکت فعالانه، مستمر و درون انگیزشانه تک تک آحاد مردم در جامعه و سیاست را با بولد کردن جوهره پیام پیامبران یعنی همانا دین ، فراهم و نهادینه می کند. پیشنهاد این مقاله مبنی بر تشکیل نظام حکومت واحد جهانی و زدودن غبار دین سکولار تغلبی از جهان و بدین ترتیب رها شدن دین در همه عرصه های زیست انسانی به ویژه در جامعه و سیاست، نه تنها گامی عملی در راستای مشارکت سیاسی آحاد مردم و لذا عملیاتی کردن تئوری صلح دموکراتیک و اصلاح کننده نارسایی های آن است بلکه صلح را در فضایی وسیع تر طرح می کند که صلح همه جانبه پایدار یعنی صلح انسان با انسان، انسان با طبیعت و هستی و انسان با خود را همزمان تحقق می بخشد و بدینسان نه تنها از نسل کشی ها بلکه از آسیب های زیست محیطی نیز جلوگیری می کند. ضمن اینکه نوری نوین به خدمات درمانی موجود در جهان با نام کلیت نگری درمانی می تاباند به این معنی که ملهم از فطرت حول وحدت هستی بخش (دین)، بر آنست که انسان، موجودی یکپارچه می باشد و لذا تمامیت حضور او در هستی یعنی جسم و روان و کنش اجتماعی و سیاسی بیمار، یعنی نحوه زیست جسمانی، روانشناختی و اجتماعی و سیاسی اش یکجا مورد رصد و مورد مداخله درمانی توامان تیم متشکل از پزشک، روانشناس و متخصص اجتماعی و سیاسی قرار گیرد تا صدمات حاصل از تجربه زیسته سکولارانه بیمار مرهم گردد و بدینوسیله مجددا فرد روان رنجور، در مدار طبیعی فطرت حول وحدت هستی بخش (یعنی دین) آرام بگیرد. نتیجه اینکه این نوشته برای تحقق صلح همه جانبه پایدار، جهانیان را به چیزی جان و ذهن آشنا یعنی دین آدرس می دهد. نوشته حاضر، با هدف کمک به تحقق صلح همه جانبه پایدار، از نظریات بزرگواران خامنه ای، مطهری، جعفری، عبدالکریمی، دیویس و متفکران بزرگ تائو و بودا و ... سود جسته و سعی کرده است آجری بر روی آجرهای قبلی اضافه نماید.

کلیدواژه ها:

سکولاریته و شرک ، فطرت وحدت حول مرکز هستی بخش ، دین ، تئولوژی ، تکثر ، سیاست ، سوسیال دموکراسی ، صلح همه جانبه پایدار

نویسندگان

فرزان شمائی

کارشناس ارشد مشاوره خانواده