نگاهی انتقادی به بازآفرینی فرهنگ مبنا به عنوان استراتژی برندسازی شهری
سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 406
فایل این مقاله در 19 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_RACEA-2-5_009
تاریخ نمایه سازی: 4 آبان 1398
چکیده مقاله:
در نتیجه جهانی شدن، رقابت در میان شهرها به سرعت افزایش یافته است. شهرها در سراسر جهان به طور فزاینده ای از فرهنگ برای ایجاد و تعریف برند خود استفاده می کنند: ممکن است برخی از شهرها به ویژه آنهایی که به تازگی ساخته شده اند، برای ساخت هویت خود هدف گذاری کنند، و تعدادی دیگر بازسازی تصویر رو به زوال رفته خود را خواهان باشند. بیشتر شهرهای در حال توسعه حتی آن هایی که همیشه به هنر نسبتا بی تفاوت بوده اند در حال حاضر به فرهنگ مبنا" href="https://civilica.com/search/paper/k-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A2%D9%81%D8%B1%DB%8C%D9%86%DB%8C%20%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%20%D9%85%D8%A8%D9%86%D8%A7/">بازآفرینی فرهنگ مبنا علاقه مند شده اند، والگوهای یکسانی را به تقلید از یکدیگر تکرا می کنند. پایتخت های بزرگ برای ساخت ساختمان های نمادینی سرمایه گذاری کرده اند (که اغلب به عنوان نشانه نامیده می شوند) که توسط معماران معروف غربی طراحی شده اند. در حال حاضر تمام مناطق فرهنگی در شهرهای مختلف تحت چنین توسعه ای است. چنین نوع سرمایه گذاری در درجه اول با رکود اقتصادی و میل به تنوع بخشیدن به اقتصاد شهری با جذب گردشگر و سرمایه گذاری خارجی برانگیخته می شود، و سپس خواسته های اقتصادی قابل توجهی را در دل فرهنگ جای می دهد. با تمرکز بر روی چهار موضوع در محدوده زمانی معین، این مقاله با تجزیه و تحلیل انتقادی روش های مختلف فرهنگ مبنا" href="https://civilica.com/search/paper/k-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A2%D9%81%D8%B1%DB%8C%D9%86%DB%8C%20%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%20%D9%85%D8%A8%D9%86%D8%A7/">بازآفرینی فرهنگ مبنا را مقایسه می کند و به دنبال ارزیابی نتایج آن ها در شرایط اجتماعی و اقتصادی، و همچنین پایداریشان در طول زمان می باشد. نمونه های انتخاب شده شهرهایی هستند که شهرت داشتن مراکز فرهنگی پر جنب و جوش را ندارند و در تلاش برای بهبود تصویر بین المللی و اقتصادی خود با سرمایه گذاری در ساخت تسهیلات فرهنگی جدید به منظور تعریف نام تجاری جدید خودشان بعنوان مراکز فرهنگی هستند. این مقاله نمونه هایی از بیلبایو، گلاسکو، نیوکاسل گیتشید و سنگاپور و شانگ های را مطرح می کند. علاوه بر این، در پرتو تجارب ذکر شده در بالا، این مقاله به پروژه بزرگ مقیاس توسعه منطقه فرهنگی جزیره سعدیات در ابوظبی توجه می کند (که اکنون در حال ساخت است)، و سعی بر آن دارد تا نتایج احتمالی آن را مطرح می کند
کلیدواژه ها:
نویسندگان
میترا قربی
کارشناس ارشد شهرسازی دانشگاه یزد
حمید محمدی
استادیار شهرسازی دانشکده هنر و معماری دانشگاه یزد