بررسی تحولات سرپوش مردان در نگاره های عصر صفویه، بر اساس تحلیل منتخبی از نگاره ها

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,331

فایل این مقاله در 21 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

AUICPCONF01_001

تاریخ نمایه سازی: 24 شهریور 1398

چکیده مقاله:

پوشاک، یکی از مهمترین معیارهای شناسایی و تمایز اشخاص و مناصب آنها در جامعه بوده است، در این میان تنوعسرپوش ها و تزئینات مرتبط با آنها نزد شاهان، درباریان و صاحب منصبان امری رایج بوده است که این امر را می توان درمیان تصاویر نگارگری موجود نیز مشاهده کرد. این مقاله به بررسی ویژگی های این سرپوش ها در عصر صفویه و چگونگیتحولات آنها بر اساس منتخبی از نگاره های آن عصر پرداخته است، تا بدینوسیله تصویری روشنتر از تاریخ اجتماعیسرپوش های به تصویر کشیده شده این عصر را ارائه دهد. بدین ترتیب، در مقاله ی پیش رو این سوال مطرح است کهدر نگاره های عصر صفوی، در مکاتب مختلف نگارگری این عصر چه تحولاتی یافته اند پژوهش حاضر در گستره یپژوهش های تاریخی- تحلیلی قرار دارد، که به روش استقرایی، ابتدا به توصیف انواع سرپوش های مردان به همراهویژگی هایشان می پردازد و سپس بررسی تطبیقی این سرپوش ها در نگاره های منتخب از مکتب تبریز دوم، مکتب مشهدو مکتب اصفهان در عصر صفوی پرداخته است. نتایج پژوهش نشان داد که سرپوش های به تصویر کشیده شده درنگاره های مکاتب مختلف عصر صفوی، در طول زمان با تحولاتی در کاربرد و فرم همراه بوده اند. تاج حیدری سرپوش رسمی و متداول شاه و درباریان تا ابتدای مکتب اصفهان بوده است و در مکتب اصفهان دستار جای آن را می گیرد. همچنین دستار های سفید یا تک رنگ در نگاره های مکاتب تبریز دوم و مشهد دیده می شوند که در مکتب اصفهان تغییراتی یافته و حجیم تر، شل تر و تزئینی تر شده اند. در مکتب اصفهان سرپوشی به نام بورک و نیز کلاه هایی به سبک اروپایی متداول می شود که در مکاتب قبلی کاربردی نداشته اند. در نگاره های مکتب مشهد نیز دو نوع سرپوش جدید دیده میشود، یکی کلاه صوفیان و دیگری کلاه لبه برگردان است، که در نگاره های مکاتب تبریز دوم و اصفهان مشاهده نمی شوند. در این میان عرق چین و کلاه لبه دار در نگاره های مربوط به هر سه مکتب نگارگری صفوی مورداستفاده قرارگرفته است، که نشان دهنده ی کاربرد وسیع آن میان خدمه و مردم عادی است.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

آزاده امجدی

کارشناس ارشد تاریخ هنر جهان اسلام، دانشکده هنرهای تجسمی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران