بازتاب دیدگاه های فلسفی در اندیشه های مولانا (تطبیقی بر اندیشه های فلسفی علامه محمدتقی جعفری(ره))

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 534

فایل این مقاله در 6 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

IHTF01_124

تاریخ نمایه سازی: 24 شهریور 1398

چکیده مقاله:

در این رساله به دنبال اثبات این موضوع نیستیم که مولانا در آثار خود نظام یا نظامهای فلسفی منسجمی را ارائه کرده است. به عبارت دیگر هرگز این ادعا وجود ندارد که مثلا نظریات و آراءاندیشمندانی چون فروید، هایدگر و هگل ... که در غالب نظامهای فلسفی پیچیده ای مطرح شده اند در اشعار و سروده های مولانا به تمام و کمال و با همان پیچیدگی به چشم می خورند، اما این اعتقاد وجود دارد که در طی اعصار مختلف، با توجه به آنکه انسان و موضوعات مربوط به آن از موضوعات مشترک ادبیات و فلسفه است، همواره ارتباطی تنگاتنگ میان این دو حوزه وجود داشته است از این روی پذیرفتنی است که گاه صاحب نظری در قالب ادبی و دیگری به صورت ارائه نظامی فلسفی، نظریاتی را مطرح کنند که کمابیش با یکدیگر هم راستا باشند. بنابراین، این مساله که مولانا در آثار شگرف خود تنها در حکم یک شاعر ظاهر شده که اثر خود را با آرایه های ادبی و سایر فنون شاعرانه آراسته است، تعبیری ساده از این اندیشمند بزرگ محسوب می شود. اما از آنجا که مولانا، انسان و هستی را از محورهای اصلی تفکر خود قرار داده است، با وجود رنگ و بوی اندیشه عرفانی اش، بی شک توانسته است به ژرفای وجود و روان انسان دسترسی پیدا کند و از این رهگذر فلسفه ی وجودی او را بررسی کند و فیلسوفانه برخی از جنبه های وجودی او را نشان دهد. به همین جهت چندان دور به نظر نمیرسد که باور کنیم قرنها بعد از او اندیشمندان و متفکرانی همچون دیالکتیکالهای جدید از جمله هگل در غالب نظامهای فلسفی پیچیده و البته منظم آرای او را بیان کرده باشند. یادآوری این نکته هم ضروری است که از فلسفه به عنوان یک ابزار فلسفی در جهت بیان اندیشه های عرفانی خود استفاده کرده است و هیچگاه به دنبال تبیین نظام فلسفی خاصی نبوده است. همچنین ما در این پژوهش به طور مشخص ملاحظات فلسفی را در خصوص انسان و هستی بررسی کرده ایم. در این مطالعه از نظریات علامه محمد تقی جعفری بهره گرفته شده است.