کیفیت معماری دیکانستراکشن و رابطه آن با فلسفه شک گرایی

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 601

فایل این مقاله در 15 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ARCHQUALITY01_018

تاریخ نمایه سازی: 4 شهریور 1398

چکیده مقاله:

در میان هنر های مختلف، معماری به بهترین صورت ظرفیت آشکار ساختن مبانی فکری و فلسفی یک جامعه را دارد ولی معماری و فلسفه هر یک زبان ویژه خود را دارند و در سطوح متفاوت جامعه مطرح می شوند. فلسفه دیکانستراکشن، که از سوی ژاک دریدا (2004_1930) مطرح شد، شامل نظراتی است که می توان آن را بیانی جدید از فلسفه شک گرایی دانست. در نتیجه اعتقاد و التزام به شک گرایی رابطه علت و معلولی میان پدیده ها نفی می شود و نمی توان علت غایی برای کار ها قائل شد. به نظر می رسد چنین فلسفه ای نمی تواند هیچ گزاره کاربردی در سایر شئون جامعه از جمله معماری تولید کند. حال باید پرسید معماران پیشتاز سبک دیکانستراکشن چگونه معماری بر پایه این اندیشه ارائه کرده اند چگونه ممکن است فضای معماری تابع هیچ هدف، معنا و حتی عملکرد نباشد برای پاسخ گویی به این پرسش، ضمن اتخاذ رویکردی استدلالی _ منطقی، در مقام گردآوری داده ها از روش اسنادی-کتابخانه ای و در مقام تحلیل و داوری داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. طبق یافته های این پژوهش معماری دیکانستراکشن، با نتایج استخراج شده از اصول فلسفه دریدا، مرتبط و منطبق است. ویژگی هایی که در معماری دیکانستراکشن برامده از فلسفه شک گرایی هستند، می توان با عنوان کلی ضد انسانی شدن آثار معماری معرفی کرد. با این حال نمی توان گفت که فلسفه دریدا، معماری دیکانستراکشن را تولید کرده است، بلکه در حقیقت، فلسفه شک گرایی و معماری مربوط به آن، هر دو مولود اصول ثابتی هستند که در کلیت جامعه غرب، با هم وحدت دارند.

نویسندگان

محسن گلریز

مدرس دانشگاه قم، دانشجوی دکتری معماری، دانشکده معماری و شهرسازی،دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، تهران ، ایران

سید احسان موسوی

دانشجوی دکتری معماری، دانشکده معماری و شهرسازی،دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، تهران ، ایران

سید محسن موسوی

کارشناسی معماری، دانشکده هنرو معماری،دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، تهران ، ایران.