غار میلک الموت، خلوتگاه( ) صوفی

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 666

فایل این مقاله در 16 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

AAHI01_175

تاریخ نمایه سازی: 1 مرداد 1398

چکیده مقاله:

نوع انسان همچون دیگر نخستیها(Primate) متعلق به زندگی جمعی است و غارها به عنوان محلی برای همزیستی و تشکیل خانواده هسته ای از جایگاه ویژه ای برخوردارند. در این میان گروهی که اهل تصوف نیز در زمره آنها به شمار می رود، راه انزوا برگزیده و با کناره گیری از اجتماعی خود را از مزایای آن محروم نموده اند. اینکه ایشان تا چه اندازه در باورها و رفتار خود صادق بوده، موضوع این نوشتار نیست و ما تنها در صدد معرفی غار میلک الموت به عنوان محلی برای به خلوت نشستن این جماعت پلاس پوش هستیم. حضور نزدیک به دو سده اسماعیلیان در الموت، نام این سرزمین را با نام فدائیان اسماعیلی و رهبر پرآوازه شان حسن صباح قرین نموده است. خاصه آنکه به رغم اختلافات عقیدتی از جمله نگاه فلسفی اسماعیلیان که اهل تصوف از آن روی گردان بوده و زد و خوردهای متعدد اسماعیلیان با سلجوقیان، هر دو کانون قدرت، تمام تلاش خود را در جهت جلب رضایت دراویش به کار برده، به نحوی که این دوره را به منزله عصر طلایی تصوف به شمار آورده اند. روش تحقیق توصیفی - مقایسه ای و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت میدانی در کنار استفاده از منابع کتابخانه ای است. در لغت نامه دهخدا میلک پارچه ای ستبر معرفی گشته که با مشاهده این کلمه در میان اشعار دیوان البسه اثر مولانا نظام الدین قاری، اینگونه برداشت می گردد که میلک در گذشته نام منسوجی برای دوخت قبای دراویش بوده است. در نتیجه آنچه امروزه به عنوان غار میلک در منطقه کوهستانی الموت می شناسیم، محل مناسبی برای به خلوت نشستن و یا به تعبیری مکانی دنج برای آداب چله نشینی در اعصار گذشته بوده است. دلیل این مدعا در کنار وجه تسمیه میلک به عنوان یک دلالت زبانی، باید به مشابهت و مقایسه اثر با پناهگاه صخره ای شیخ ماخو در ایلام نیز اشاره کرد

نویسندگان

کامبیز کبیری

کارشناس ارشد باستان شناسی، عضو پایگاه میراث فرهنگی الموت،