شرح دلوزی از شعر آشتی احمد شاملو به منزله تصویر/ایماژ

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 608

فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

PLRC01_190

تاریخ نمایه سازی: 31 تیر 1398

چکیده مقاله:

در این مقاله قصد نداریم به شرح تصویرهای ذهنی شعر آشتی بپردازیم اما هدف این است که با توسل به تعریف ایماژ /یا تصویر نزد دلوز بگوییم که چرا و بنا به چه دلایلی این شعر خود یک تصویر است. دلایل ما این است که این شعرهمتافتی از انرژی ای احساس یا عاطفی و فکری یا عقلانی را همزمان نشان میدهد. دوم اینکه مدعی هستیم پیشنهاد این شعر به جای روابط جانشینی و استعاره (شاعرانه) بیشتر اتکا به روابط هم نشینی یا مجاورت است. وجوه نقشها در یک منطقه نامتعین عوض میشود. یک چشم انداز است که از سه ویزور یا سه وجه صحبت میکند. وجه اول انسان متصلب در ذن بودیسم، وجه دوم انسانی که حضور مفرط جهان را در خود احساس میکند و وجه سوم یا تصویر جدید یا فیگور سوم به عنوان خدا نام انسان، زاده می شود. گرچه نام بدان چه می نامد شباهتی ندارد. خدا نام دیگر انسان است، و نامی است که انسان به او داده است. هستی بنیان پدیداری انسان را فراهم می کند و انسان معنی هستی را رقم می زند. در چنین بزنگاهی هم چنین جایی که صحنه و زاویه دید صحنه عوض میشود این دو دقیقه از هم جدا و منفصل به یک تنش بین دو دقیقه پس و پیش منجر میشود. با این تنش بعد دوباره اتصال کوتاه برقرار و تصویر یا ایماژ جدید انسان در رابطه با هستی ساخته می شود. انسان با حضور مفرط همه جهان تبدیل به ابر انسان میشود که محتملا نام دیگر خدا میشود.

نویسندگان

فریده آفرین

استادیار گروه پژوهش هنر، دانشکده هنر، دانشگاه سمنان