ابراهیم امینی - کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی دانشگاه تهران
بهرام شمسی فام - کارشناسی ارشد حقوق بین المللی قاضی دادگستری مدرس دانشگاه

جرم شناسان پست مدرن با تکیه بر عوامل ساختاری بزهکاری یعنی نژاد پرستی، تبعیض جنستی وقومیتی و تاکید برایجادگفتمان های جایگزین وصلح جویانه، تغییر واصلاح ساختاری غالب، درتحول نظریه های جرم شناسی، کیفرشناختی و حقوق کیفری نقش مهمی ایفا کرده است.جرم شناسان پست مدرن بر این باورند که به علت پیچیده بودن روابط انسانی واجتماعی، به نظریه های پیچیده علت شناختی نیز نیاز است. در پست مدرنیسم علت جرم، خطی وقابل پیش بینی نیست بلکه حساس به شرایط اولیه وغیر قابل پیش بینی دقیق است. از این رو، این پرسش درذهن اهل نظر شکل خواهد گرفت که چه عواملی باعث شده است که طرفداران اصلی تئوری حقوق کیفری مدرن از ارزش های قبلی تا حدودی فاصله گرفته و به فکر تاسیس ارزش ها وهنجارهای تازه ای بیفتناد. یک تحلیل فلسفی و جامعه شناختی براساس روش ساختارشکنی دریدا نشان خواهد داد که آموزه های پست مدرن که تحت تاثیر اقتضائات خاص کنونی بوجود آمده اند، بر تحولات اندیشه های کیفری تاثیر گذاشته و زمینه ایجاد وشکل گیری حقوق کیفری پست مدرن را حتی در کشورهای اسلامی فراهم کرده اند. مهم ترین جلوه این تحول را می توان در عقب نشینی محسوس کشورهای غربی از برخی اصول بنیادین حقوق کیفری مدرن مشاهده کرد. این مقاله ضمن اشاره به روش تحلیلی توصیفی سعی کرده ایم با تمرکز بر این جلوه مهم، چالش های فرانوگرایانه اصول حقوق کیفری مدرن را به تصویر بکشیم.

جرم شناسی، پست مدرن، حقوق کیفری، گفتمان،قدرت، پست مدرنیسم