نقش سیستم کنترل بهای تمام شده و قیمت گذاری هدف در اقتصاد مقاومتی

در این مقاله سعی شده است با توجه به ویژه به اهمر قیمت بعنوان یکی از ابزارهای نفوذ در بازار؛ راهکارهایی برای برون رفت موسسات انتفاعی و ا قتصادی از بحران های محیطی ناشی از جریان های اقتصادی کلان جامعه مانند بحران ناشی از تحریم ها و در دوران اقتصاد مقاومتی؛ پیشنهاد دهد. در تقابل نمودارهای عرضه و تقاضا آنچه هویدا می شود این است که در صورت پایین بودن تقاضا برای هر محصول؛ آن محصول با مازاد عرضه نسبت به نیاز بازار مواجه شده و صنعت مذکور را با چالش مواجه خواهد کرد. از دلایل اساسی پایین بودن تقاضا برای محصول یا خدماتی خاص؛ فاصله ی بین قیمت مورد تقاضا برای آن محصول و قیمت واقعی فروش آن است که می تواند خرید محصول یا خدمات مذکور را با ک اهش مطلوبیت برای خریدار مواجه ساخته و موجبات روی آوردن خریدار به محصول و یا حتی کالای جانشین را فراهم آورد. ایجاد فاصله ی مفروض می تواند بدلیل برخوردار نبودن بنگاه از مدل قیمت گذاری صحیح محصول یعنی عدم مطالعه ی صحیح شاخص رابطه ی ارزش قیمت بوده و یا بدلایلی همچون استطاعت پایین مشتریان، شرایط خاص اقتصادی حاکم بر سطوح مختلف زندگی افراد جامعه مانند شرایط حاد تورمی یا رکود؛ و.. در دوران تحریم و اقتصاد مقاومتی باشد که تحت هریک از شرایط فوق، سازمان برای بقا نیازمند انعطاف پذیری و اصلاح رویکرد و مدل قیمت گ ذاری محصول یا خدمات خود می باشد. که این مهم فراهم نخواهد شد مگر در سایه وجود سیستم کنترل بهای تمام شده منسجم در موسسه؛ که خروجی های حاصل از سیستم های حسابداری سازمان را تبدیل به گ زارشات صحیح؛ کامل، دقیق؛ به موقع و مربوط در تصمیم گیری نموده تا سیستم های اطلاعاتی مدیریت بتواند با تعریف حاشیه سود هدف نسبت به قیمت گذاری هدف اقدام نموده و با افزایش تولید و فروش مقداری محصولات و خدمات، موفق به حفظ و حتی افزایش سهم بازار خود شود.

کلیدواژه ها:

اقتصاد مقاومتی ، کنترل بهای تمام شده ، اقتصاد ریاضتی ، هزینه یابی بر مبنای هدف