بررسی نسبت فلسفه فقه و فلسفه اصول

مسایل فلسفه ی فقه با مسایل علوم مختلف همچون علم رجال، علم کلام و علم حدیث شناسی در ارتباط است و با توجه به دامنه ی مسایل هر علم این نکته نمایان می شود که رابطه ی هرکدام از آن علوم با فلسفه ی فقه عموم و خصوص من وجه می باشد، بدان معنا که علاوه بر مباحث مشترک، هر علمی مسایل مخصوص در قلمرو مبنایی خود دارد؛ لکن پیرامون بحث از نسبت فلسفه فقه و فلسفه اصول، در بین اندیشمندان تعدد آرا وجود دارد. برخی دو علم فوق الذکر را متباین دانسته اند، عده ای به اعمیت فلسفه ی فقه رای داده اند و گروه سومی نسبت آن دو را عموم خصوص من وجه می دانند. نکته ای که حایز اهمیت می باشد بررسی مبنای اختلاف و درواقع علت و مبنای هر دسته از آرا می باشد، در مواردی این تعدد آرا از اختلاف در تلقی و برداشتی ناشی می شود که از تحریف و چیستی این دو علم وجود دارد. اتخاذ هر مبنایی در موضوع شناسی، ساختار و غرض هر یک از دو دانش فوق، نتیجه ای غیر از نتیجه ی حاصل از مبنا یا مبانی دیگر می تواند به بار آورد. نوشتار حاضر درصدد است ارتباط میان این دو دانش نوپا و نوظهور را موردبررسی قرار دهد و تبیین صحیحی از نسبت منطقی بین این دو دانش ارایه دهد.

کلیدواژه ها:

فقه ، اصول ، فلسفه فقه ، فلسفه اصول ، نسبت فلسفه فقه و فلسفه اصول