CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

بررسی اسطوره ضحاک بر اساس ساختار تقابل های دوگانه کلود لویاستروس

عنوان مقاله: بررسی اسطوره ضحاک بر اساس ساختار تقابل های دوگانه کلود لویاستروس
شناسه ملی مقاله: JR_JLSS-49-4_003
منتشر شده در شماره 4 دوره 49 فصل زمستان در سال 1397
مشخصات نویسندگان مقاله:

سعید عبادی جمیل - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز
محمود رضایی دشت ارژنه - دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز
گلناز قلعه خانی - استادیار فرهنگ و زبان های باستانی دانشگاه شیراز

خلاصه مقاله:
کلود لوی استروس برای منطق اسطوره قایل به ساختاری دوقطبی تقابلی است. به عقیده ی او ساختار ذهن انسان برای درک پدیده ها هر پیوستاری را در قطب های متقابل دوگانه ای قرار می دهد و این کنش ذهنی فراگیر در نهایت منجر به تقابل های دوگانه ای چون شب/روز، سیاه/سفید، خام/پخته و مفاهیمی از این دست می شود. او معتقد است در یک مطالعه ساختار گرایانه نمی توان از زنجیره ی تشکیک مراتب اجزا غافل بود. بنابراین باید هر تقابل کلی در اسطوره قابل تقسیم به تقابل هایی جزیی تر باشد. ابته این تجزیه پذیری پیوسته، بدان معنا نیست که تجزیه پذیری اسطوره ای به معنی قطع ارتباط جزء و کل است؛ بلکه کنش و معنای هر تقابل خرد همواره در راستای تقابل کلان تر قرار دارد. در این جستار با بررسی اسطوره ضحاک از منظر تقابل های دوگانه روشن شد که تقابل هایی چون تقابل ایرانیان و انیرانیان، شیر و خون، کاوه و ضحاک، جامعه اشتراکی و حکومت متمرکز، شهرناز، ارنواز و تقابل های اتی شاهنامه و ... همه در خدمت تقابل های کلی تر و در جهت تقویت سویه های متقابل اسطوره است. به عبارتی دیگر، اسطوره در بطن خود تقابل های کلانی دارد که هر یک قابل تجزیه به تقابل هایی خردترند.

کلمات کلیدی:
اسطوره شاهنامه ضحاک لوی استروس تقابل های دوگانه

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/804236/