جایگاه حقوق نورم در قراردادهای تجاری بین المللی و رابطه ی آن با سایر نهادهای مشابه

این مقاله به نقش تورم های حقوقی و تاثیر آنها در حیطه ی تجارت بین الملل می پردازد. در بخش اول مقاله درصدد است تا مشخص نماید چه میزان شباهت و همسویی بین حقوق نورم با سایر عناصر حقوق بازرگانی فراملی وجود دارد و در بخش دوم نقش عرف را در سرنوشت قراردادهای تجاری بررسی می کند. حقوق نورم همان قواعد قوام نیافته و تدوین نشده ای هستند که گاهی به قواعد حقوقی تعبیر می شوند، برخی از اهمیت و ارزش اصل کلی حقوقی برخوردارند و بعضی هم هنوز در حد عرف باقی مانده اند؛ اما قابلیت جمع آوری و تدوین را دارند. و در مناسبات تجاری- خواسته یا ناخواسته- تجار ملزم به شناخت و رعایت آنها هستند که مختص هیچ نظام حقوقی خاصی نیست، بلکه معرف مقررات همسویی است که از چند نظام حقوقی مختلف سرچشمه گرفته است. همچنین کوششی است برای نشان دادن این نکته که با تبیین و تشریح قواعد عرفی نانوشته برای تجار و مدون کردن این قواعد در قالب کتابچه ای می توان به فراگیر و جهان شمول شدن آن کمک کرد. نورم ها با وجود شباهت هایی که با سایر نهادهای مشابه دارند، تفاوت های اساسی نیز دارند که به تفصیل بیان شده است و به همین دلیل نمی توان آنها را یکی بدانیم. با مروری بر مطالعات پیشین، تفاوت های نورم با سایر مصادیق هم بیان شده که تا به حال چنین مقایسه ای انجام نشده است. احساس لزوم وجود عرف مدون و بلوغ برای این حجم وسیع از تجارت در سطح بین المللی که لازمه اش جمع آوری عرف های متداول فراملی است که راه را برای آشنایی تجار با اخلاق حرفه ای هموار کند.

کلیدواژه ها:

حقوق نورم ، تجارت بین الملل ، حقوق نرم ، لکس مرکاتوریا