استعاره و فلسفه نزد دریدا و ریکور

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 309

فایل این مقاله در 16 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_WPH-13-49_001

تاریخ نمایه سازی: 15 اردیبهشت 1397

چکیده مقاله:

دریدا در (اسطوره شناسی سفید) به نقشی استعاره در متون فلسفی و اینکه فلسفه چطور به استعاره پرداخته توجه کرده است. از نظر وی وقتی فیلسوفان استعاره را تعریف می کنند، آن را به استعاره اسمی فرو می کاهند، و این نشان می دهد که آن تلاش کرده اند تا استعاره را تابع مفهوم سازند؛ اما دریدا تقابل مفهوم به عنوان عنصر فلسفه و استعاره به عنوان عنصر ادبیات را نمی پذیرد ، و نشان می دهد که مفهوم و تمام مفاهیم فلسفی خود استعاره هستند و حرکت مولد قیاس منطقی است. ریکور در (استعاره و گفتمان فلسفی) به تندی به نظر دریدا در (اسطوره شناسی سفید) حمله می کند. از نظر ریکور تمایز میان گفتمان ها مهم ترین دستاورد سنت برای ما است و دریدا در اثر خود تمایز مهم میان گفتمان فلسفی و گفتمان شعری را نادیده گرفته است. دستاورد تاریخ برای ما تمایزاتی گفتمانی است که خود ایجاد کرده است و واسازی تقابل ها در دریدا به قیمت در هم ریختن گفتمان های متمایز تمام می شود. ریکور به ویژه به تمایز میان قیاس شعری و قیاس منطقی توجه و سعی دارد که نشان دهد در آثار ارسطو تمایزی نظام مند میان این دو ایجاد شده است و سپس مسایل مطرح در مورد این تمایز را در فلسفه مدرسی پی می گیرد. ریکور در نهایت به این نتیجه می رسد که تمایزی ظریف در نقطه ای که این دو گفتمان بیشترین نزدیکی را با هم دارند، وجود دارد.

نویسندگان

مهدی پارسا خانقاه

استادیار فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی، تهران،ایران