مقدمه ای بر انسان شناسی هنردر جوامع بشری

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 615

فایل این مقاله در 11 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CCTUI02_003

تاریخ نمایه سازی: 29 فروردین 1397

چکیده مقاله:

مهم ترین مسیله سال های اخیر در حوزه انسا ن شناسی هنر تعریف و تعیین حدود آن بوده است. روشن است که بدون خروج از ابهام ناشی از نبودن تعاریف و مرزبندی های دقیق در این زمینه، چه درباره مفهوم انسان شناسی و چه درباره هنر، نمی توان انتظار داشت که در حوزه های پیچیده تری هم چون نظریه و روش بتوان به جمع بندی و اجماع رسید. نخستین قدم برای خروج از این وضع توجه هر چه بیشتر به ارایه چارچوب هایی نظری است که تحلیل های انسان شناسی هنر را از تحلیل های هنری و نقدهای ادبی و نشانه شناختی و تاریخی درباره هنر جدا کند و به آن ها هویتی مشخص با چشم اندازی کم و بیش معلوم بدهد. در مقاله حاضر، به برخی از نظریه پردازی ها در زمینه ارایه تعاریف مذکور پرداخته می شود و جهت پی گیری ها و مباحث انسان شناسی در این زمینه ها روشن می گردد؛ و البته برای این کار، در بخشی از تاریخ هنر معاصر، یعنی پدید آمدن مدرنیته هنری و رابطه آن با آن چه هنر بدوی نامیده می شد و تاثیر زیادی در فرایندهای هنری اروپا در سال های بین دو جنگ جهانی و حتی پس از آن داشته است، بیشتر تامل می شود. در این مقاله، درباره مفاهیمی چون بدوی گرایی هنر و ضد هنر و ناهنر نیز بحث می شود و در جنبش های موثر، هم چون سورریالیسم و داداییسم و بیگانه گرایی های انسان شناختی در حوزه هایی هم چون موزه نگاری، تامل خواهد شد

نویسندگان

اکبر ابراهیمی زرندی

نویسنده و پژوهشگر