جایگاه حکمروایی مطلوب شهری در کاهش میزان جدایی گزینی فضایی مطالعه موردی: کلان شهر تبریز

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 307

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JGUSD-3-1_005

تاریخ نمایه سازی: 21 فروردین 1397

چکیده مقاله:

جدایی گزینی فضایی در کلان شهر تبریز از منظر اجتماعی و فرهنگی، محمل نوعی هویت حاشیه ای است که در تعامل با فضای کالبدی جداافتاده، تباین متن و حاشیه را در کلان شهر تبریز و اکثر کلان شهرهای ایران بهوجود آورده است. مفهوم جدایی گزینی فضایی متضمن فرآیندی طولانیمدت از جاافتادگی اجتماعات محلی در پهنه هایی از شهر است که یکپارچگی و انسجام شهری را به چالش میکشد. این جدایی گزینی ناشی از بازندگی اجتماعات محلی در بازی برنامه ریزی شهری مدرن بوده است؛ از اینرو شکلی تاریخی دارد و در طول زمان اتفاق میافتد. همچنان بیش از 6درصداز مساحت و بیش از 20درصد از جمعیت در محدوده شهر تبریز هستند که تباین متنحاشیه را به نمایش میگذارند. پژوهش پیش رو از نوع توصیفی تحلیلی بوده و روش شناسی ناظر بر آن متاثر از استدلال قیاسی و محک تجربی است. این مقاله تقلیل این تباین و افزایش انسجام و یکپارچگی شهری را از نقطه نظر تمرکززدایی در فرآیند تصمیم سازی و سیاست شهری و بازتولید عرصه های متکثر و خرد قدرت اجتماعات محلی جستوجو میکند. چارچوب فکری و نظری این توزیع قدرت بر مبنای پارادایم حکمروایی مطلوب شهری قرار دارد که در واقع فصل مشترک تمام کنشگران اجتماعی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سیاست شهری متکثر و نوین با چالش محافظه کارانه قدرت سیاست شهری متمرکز (شهرداری) مواجه است؛ بنابراین گذار به الگوی حکمروایی مطلوب نیازمند مبنای قدرتمند قانونی است. حداقل چالش به منظور پیشبرد سیاست شهری متکثر ایجاد شهرداری متمایز محله های جداافتاده با ردیف بودجه متمایز است.

نویسندگان

عیسی پیری

استادیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران