مقایسه میان دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی در باب کمال انسان

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 458

فایل این مقاله در 10 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

PESLSCONF01_287

تاریخ نمایه سازی:

چکیده مقاله:

از مسایل مهمی که در انسان شناسی و جهان شناسی از لحاظ فردی، اجتماعی، عرفانی و غیره اهمیت دارد، بحث کمال انسان است علامه طباطبایی آنچه را که در مکاتب فلسفه اسلامی در خصوص بحث کمال انسان آورده اند را نظریه تمامی نمی دانند، چرا که ایشان بر این مساله باوردارند که ایمان از سنخ علم نمی باشد، بلکه ایمان را از سنخ اراده می دانند و دلیلی را که بر اثبات این ادعا بیان می فرمایند با توجه به این مطلب است که علامه علم را امری اضطراری و ایمان را امری اختیاری می دانند .روشن است که نظریه کمال انسان علامه که با توجه به ا صل وحدت نظر و عمل ا ست مبتنی بر ا صالت واقعیت می با شد و همان طور که در برهان صدیقین خود بیان می فرمایند: ما هر آنچه را در پی تکذیب و انکار آن می با شیم ، اما این ا صل واقعیت ا ست که غیر قابل انکار و تردید ا ست . و من جمله آن واقعیات غیر قابل انکاری که به وا سطه اصل واقعیت، واقعیت دار می شوند، اعمال انسان ا ست که همگی واقعیت دارند. یعنی این عمل مبتنی بر شریعت می باشد که اصل است برای وصول به مقصود نه اهمیت دادن به صرف نظر و شناخت شریعت . امام خمینی رحمه االله علیه همانند علامه طباطبایی رحمه االله علیه ایمان را از سنخ علم و نظر نمی دانند، بلکه ایمان را از سنخ عمل می دانند چرا که می فرمایند: اگر ایمان از سنخ علم با شد باید ایمان شیطان برترین ایمانها با شد زیرا او به مبداء و معاد یقین دا شت اما م صداق آیه شریفه کان من الکافرین شد . و امام اذعان دارند که هم در عقل نظری و هم در عقل عملی، عمل ضروری و لازم است، ایشان معتقداند کمال انسان به عقل عملی او است نه به عقل نظری. عقل نظری همان ارجاع کثرت به وحدت عقل عملی، در عمل و خارج است، به همین خاطر می شود که انسان یقین و برهان داشته با شد به امری حقیقی و واقعی لکن در مرتبه کفر و شرک غوطه ور شود . اما نکته مهم اینجا ست که امام سخن از عقل نظری وعقل عملی می فرمایند، چرا که عمل و انجام وظایف شرعیه را مقدمه ای برای قوت شناخت و علمپپپ می دانند . از این رو امام اصل حکمت و حریت را مطرح می فرمایند که حکمت همان علم رساندن به نظام احسن وجود است نه به ماهیات و مفاهیم و حدود و حریت همان عمل به دستورات شرعیه است . در نتیجه اصالت را از آن وجود می دانند و ماهیت را شامل امور اعتباری می شمرند که متعلق علم قرار نخواهد گرفت . از این رو امام خمینی رحمه االله علیه کمال انسان را برای کسی می دانند که با بهره جستن ازعمل، عقل را قوت و قدرت می دهد در نتیجه به ولایت و توحید خالص دست می یابد و هردو بزرگوار مصداق بارز این مرتبه، ایمه هدی علیهم السلام و انبیاء و اوصیاء و اولیاء االله البته با مراتب متفاوت هستند .در نتیجه علامه دارای مبانی فلسفی متفاوت و مدونی می با شند و امام در آثارخود مبانی فلسفی ملا صدر را بیان فرموده اند و هردو فیلسوف بزرگوار در نظریه کمال انسان خود ایمان را از سنخ عمل دانسته، در نتیجه در نظریه ایشان عمل دارای اهمیت ویژه ی است با این تفاوت علامه عمل را جاودانه می دانند و امام عمل را مقدمه ای برای نظر مطرح می فرمایند در نتیجه این ملکات نفسانی می باشند که جاودانه هستند. البته امام همچون علامه دارای مبانی فلسفی مدونی نمی باشند و مبانی ایشان متاثر از مبانی فلسفی ملاصدرا است

نویسندگان

نفیسه شمیرانی مهر

کارشناسی ارشد فلسفه اسلامی