عاطفه مثبت در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوره دوم

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه هیجان خواهی، عاطفه مثبت/سرسختی روانشناختی با خلاقیت و تفکر انتقادی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوره دوم بود و از نظر هدف بنیادی/ از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی و پیش بینی به صورت کمی/ از نظر اجرا میدانی است. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوره دوم شهر تهران در سال 1395 می باشند. برای تعیین حجم نمونه براساس نظر تابچینگ و فیدل (2007) و با توجه به اینکه تعداد متغیرهای پیش بین 15 مولفه ها می باشد باید نمونه ای 224 نفری انتخاب شود که بر همین اساس نمونه ها در این پژوهش 250 نفر بود که براساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس هیجان خواهی زاکرمن، عاطفه مثبت و منفی، سرسختی روانشناختی، خلاقیت و تفکر انتقادی استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری به شیوه گام به گام مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین هیجان خواهی، عاطفه مثبت و سرسختی روانشناختی با خلاقیت رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین بین هیجان خواهی، عاطفه مثبت و سرسختی روانشناختی با تفکر انتقادی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون چند متغیری نشان داد که 50 درصد از واریانس کل خلاقیت توسط متغیرهای هیجان خواهی، عاطفه مثبت و سرسختی روانشناختی تبیین می شود. همچنین 27 درصد از واریانس کل تفکر انتقادی توسط متغیرهای هیجان خواهی، عاطفه مثبت و سرسختی روانشناختی تبیین می شود. هیجان خواهی، عواطف مثبت، سرسختی روانشناختی پیش بینی کننده های خلاقیت و تفکر انتقادی هستند، بنابراین باتوجه به قابل آموزش بودن عواطف مثبت و سرسختی روانشناختی، باید در مطالعات علمی و تدابیر آموزشی به آن توجه ویژه ای داشت.

کلیدواژه ها:

هیجان خواهی ، عواطف مثبت ، سرسختی روانشناختی ، خلاقیت ، تفکر انتقادی