نحوه ی ورود و انتخاب فرآیندهای تصمیم گیری توسط کارآفرینان در کسب و کارهای نوپا

فضای حاکم بر استارتاپ ها همواره کارآفرینان را با مشکلاتی همچون: کمبود منابع و سرمایه، عدم وجود اطلاعات کافی، عدم اطمینان و ریسک بالا به چالش کشیده است. این که کارآفرینان چگونه و با چه راهکاری بر موانع پیش رو فایق می آیند همواره مورد توجه و مطالعه ی محققان حوزه ی کارآفرینی بوده است. در این مقاله ضمن پرداختن به شرایط محیطی حاکم براستارتاپ ها، به بررسی منطق علی، اثرساز و سرهم بندی پرداخته می شود که توسط کارآفرینان در شرایط عدم اطمینان و کمبود منابع، جهت پیشبرد اهدافشان به کار می رود. در این پژوهش ضمن بررسی نظریات یاد شده، نقاط قوت و ضعف هرکدام با تکیه بر پیشینه ی تحقیقاتی بررسی شده است و شرایط محیطی مناسب برای بهره گیری از هر کدام از این نظریات به تفصیل، مقایسه گردیده است. و در نهایت با بررسی دقیق تر انتقادات مطالعات پیشین به نظریه ی اثرسازی در طول پانزدهسال اخیر، به معرفی مدل جدیدی در زمینه ی تفکر اثرسازنه پرداخته شده است. همچنین دلایل و لزوم بازآفرینی تیوریکی نظریه ی اثرسازی بررسی گشته و پیشنهادات ارایه شده توسط آرند و همکاران ) 2015 ( در این زمینه به تفصیل بیان گشته است.

کلیدواژه ها:

استارتاپ / منطق تصمیم گیری ، تفکر اثرسازانه ، تفکر علی ، تفکر کارآفرینانه ، بازآفرینی تیوریکی / سرهم بندی کارآفرینانه