تبیین معنازدایی در غزلیات شمس با رویکرد عصب روانشناسی دین و رفتارگرایی بلوم فیلد

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 649

فایل این مقاله در 15 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MATNPAGOOHI03_093

تاریخ نمایه سازی: 13 شهریور 1396

چکیده مقاله:

غزلیات شمس همواره به عنوان یکی از مهمترین متون کهن ادب فارسی که دارایابداعات زبانی و تصویری فراوان می باشد، مورد توجه و بررسی پژوهشگران مختلف بودهاست. در میان این ابداعات و برجسته سازی های زبانی، غزلیاتی که در آنها کلمات واصطلاحات مبهم و بی معنا به کار رفته اند دارای بسامد قابل ملاحظه ای هستند به طوریکه از مختصات سبک شخصی مولوی در این اثر محسوب می شوند. در این اثر با توجه بهدو رویکرد روان شناسانه و زبان شناسانه یعنی عصب روانشناسی دین و رفتارگرایی بلوم-فیلد به فلسفه وجودی این گونه غزلیات در دیوان شمس پرداخته شده است. نظریهرفتارگرایی بلوم فیلد نظریه ای ترکیبی از زبان شناسی ساختگرا و مکتب روان شناسانهرفتارگرایی است اما تفاوت های زیادی با مکتب رفتارگرایی هم دارد، همچنین با عصب-شناسی روانی می توان به فلسفه وجودی حالات عرفانی و تجارب مذهبی پی برد. تا کنونمحققان بسیاری در مورد این گونه غزلیات مولوی اظهار نظر کرده اند که فصل مشترکتمام این نظریات این است که مولانا با این سبک عمدی به دنبال ایجاد موسیقی وگوشنوازی اشعارش بوده حال آنکه به زعم این مقاله، مولانا در سرودن این اشعار تجربه-محور عمدی نداشته و کارکرد مغزش منجر به سرودن این غزلیات شده به علاوه اینکهپاره گفتارهای مبهم و بی معنای این غزلیات بنا بر زعم بلوم فیلد ناشی از دو عملکردرخدادهای عملی مقدم و موخر ذهن مولاناست.

نویسندگان

محمد شفیع صفاری

استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) قزوین

محمدباقر شهرامی

استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) قزوین