سعیده کاس پور توچایی - دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه رازی
فرزاد ایوانی - دانشجوی دکتری دانشگاه بوعلی سینا و عضو هیات علمی دانشگاه رازی کرمانشاه

این مقاله، به سیر پژوهش های حسابداری انتقادی در پاسخگویی به مسایل نیولیبرالیسم، همگام با گسترش مسایل مربوط به آن پرداخته است. سه رویکرد مختلف در رابطه با نیولیبرالیسم قابل شناسایی است-به عنوان یک مرحله از سرمایه داری، یک نوع گفتمان وایدیولوژی و نهایتا یک روش حکومت داری-که این سه رویکرد از هم مستقل می باشند. در این مقاله پس از بیان مقدمه ای درباره پدیده نیولیبرالیسم ونیز رسالت پژوهش های انتقادی در حسابداری، به نقطه تلاقی آن دو پرداخته و سپس عوامل دخیل و محدودیت های هرکدام از رویکردهای نیولیبرالیسم بیان شده است. سرانجام به بررسی نقش حسابداران انتقادی در رابطه با نیولیبرالیسم پرداخته ونگرش موجود بهحسابداری به عنوان یک پروژه و یا یک موضوع، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.. این مطالعه به کنکاش تکنیک های حسابداری که به طور فعال با توسعه نیولیبرالیسم مرتبط هستند، پرداخته است. این نوع از طبقه بندی امکان شناسایی انواع اهداف پژوهشی انتقادی را میسر می سازد که پژوهشگران حسابداری می توانند در انجام مطالعات خود مدنظر قرار دهند. همچنین می توان ادعا کرد، این مدل سازی امکان آغاز تحقیقات جدیدی را فراهم می سازد که قادر به مستندسازی مشارکت حسابداری در تحولات اجتماعی-اقتصادی است و این چیزی فراتر از خود مسیله نیولیبرالیسم است.

نیولیبرالیسم، حسابداری انتقادی