مقایسه روش نیمرخ شیمیایی و استفاده از نشانگرهای مولکولی در تعیین کمی و کیفی مواد دارویی گیاهی

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,111

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

این مقاله در بخشهای موضوعی زیر دسته بندی شده است:

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MDCONF01_174

تاریخ نمایه سازی: 11 مرداد 1396

چکیده مقاله:

یکی از ابزارهایی که برای استانداردسازی داروهای گیاهی مورد استفاده قرار می گیرد، تعیین نیمرخ شیمیایی (Chemoprofiling) موادگیاهی می باشد. قابل ذکر است که نیمرخ شیمیایی، الگوی شیمیایی ویژه ای برای یک گیاه است که از تجزیه عصاره آن گیاه به وسیلهتکنیک هایی چون TLC و HPTLC و HPLC به دست می آید. علاوه بر این، بسیاری از تکنیک های آنالیز، همچون آنالیز حجمی (Volumetric Analysis)، کروماتوگرافی گازی (Gas Chromatography)، کروماتوگرافی ستونی (Chromatography Column) و روشهای اسپکتروفتومتریک نیز برای کنترل کیفی و استانداردسازی مواد دارویی گیاهی، مورد استفاده قرار می گیرند. گرچه در روشهایفوق، اطلاعات زیادی در مورد یک گیاه دارویی و ترکیبات دارویی موجود در آن فراهم آید، ولی مشکلات زیادی نیز به همراه دارد. مثلا برایاینکه یک ترکیب شیمیایی بهعنوان یک نشانگر (Marker) جهت شناسایی یک گیاه دارویی خاص، مورد استفاده قرار گیرد، باید مختص همانگونه گیاهی خاص باشد، در حالیکه همه گیاهان دارویی، دارای یک ترکیب شیمیایی منحصربه فرد نیستند. همچنین بین بسیاری ازمولکول های شیمیایی که به عنوان نشانگر و یا ترکیب دارویی خاص مدنظر هستند، همپوشانی معنی داری وجود دارد؛ این موضوع در موردترکیبات فنولی و استرولی حادتر است. یکی از عوامل مهم دیگری که استفاده از نیمرخ شیمیایی را محدود می سازد، ابهام در داده هایحاصل از انگشت نگاری شیمیایی (Chemical Fingerprinting) است. این ابهام، در اثر تجمع مواد مصنوعی در پروفیل شیمیایی حادث میشود. بنابراین، با توجه به مشکلات موجود در زمینه شناسایی گیاهان دارویی با استفاده از روشهای سنتی از قبیل نیمرخ شیمیایی و باتوجه به پیشرفت محققین در زمینه ایجاد نشانگرهای DNA استفاده از این تکنیک های نوین می تواند ابزاری قدرتمند در استفاده کارا از گونه های موثر دارویی محسوب شود. از جمله مزایای این نشانگرها، عدم وابستگی به سن و شرایط فیزیولوژیکی و محیطی گیاه دارویی است. پروفیلی که از انگشت نگاریبه عنوان ماده آزمایشی در آزمایشات نشانگرهای مولکولی، علاوه بر بافت تازه، می توان از بافت خشک نیز استفاده نمود و از این رو، شکلفیزیکی نمونه برای ارزیابی آن گونه، اهمیت ندارد. نشانگرهای مختلفی بدین منظور ایجاد شده اند که از آن جمله می توان به روشهای مبتنی بر هیبریداسیون (مانند RELP)، روش های مبتنی بر RCR (مانند AFLP) و روش های مبتنی بر توالی یابی (مانند ITS) اشاره کرد.تحقیقات نشان داده است که شرایط جغرافیایی، مواد دارویی فعال گیاهان دارویی را از لحاظ کمی و کیفی، تحت تاثیر قرار میدهد وبررسی این تغییرات در سطوح مولکول DNA (ژنتیک) امکان پذیر است. این برآوردها از تنوع ژنتیکی می تواند در طراحی برنامه های اصلاحی گیاهان دارویی و همچنین مدیریت و حفاظت از ژرمپلاسم آنها به کار رود. از نشانگرهای DNA می توان برای شناسایی دقیقگونه های گیاهان دارویی مهم، استفاده کرد. اهمیت استفاده از این نشانگرها، به ویژه در مورد گونه ها و یا واریته هایی که از لحاظ مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی به هم شبیه اند، دوچندان می شود. علاوه بر شناسایی دقیق گونه ها، پیش بینی غلظت ماده شیمیایی فعال گیاهی (Active Phytochemical) نیز برای کنترل کیفی یک گیاه دارویی مهم است. شناسایی نشانگرهای (QTL DNA) که با مقدار آن ترکیب دارویی خاص همبستگی دارند، می تواند جهت کنترل کیفی و کمی مواد خام گیاهی، موثر واقع شود. همچنین، پروفیل های حاصل از نشانگرهایDNA می توانند جهت تعیین روابط فیلوژنتیکی (خویشاوندی) بین کیموتایپ های مختلف یک گونه گیاه دارویی به کار روند. در مجموع با توجه به کاربردهای وسیع و دقیق نشانگرهای مولکولی میتواند در تعیین کمی و کیفی دارویی گیاهان موثرتر واقع شود.

نویسندگان

محمدرضا نقوی

استادیار بخش کشاورزی، دانشگاه پیام نور

معروف خلیلی

استادیار بخش کشاورزی، دانشگاه پیام نور