CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

بررسی تاثیر آموزش ابتدایی و متوسطه بر مخارج خیر و نیکوکارانه در چارچوب یک الگوی پویای سیستمی در استان های ایران: دوره مطالعه 1379-1393

عنوان مقاله: بررسی تاثیر آموزش ابتدایی و متوسطه بر مخارج خیر و نیکوکارانه در چارچوب یک الگوی پویای سیستمی در استان های ایران: دوره مطالعه 1379-1393
شناسه ملی مقاله: KHAIRMANDEGAR01_042
منتشر شده در اولین همایش ملی خیر ماندگار در سال 1395
مشخصات نویسندگان مقاله:

محمدحسین کریم - دانشیار گروه اقتصاد امور عمومی، دانشکده اقتصاد، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
مهدی قایمی اصل - استادیار گروه اقتصاد و بانکداری اسلامی، دانشکده اقتصاد، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران

خلاصه مقاله:
اعمال خیر و نیکوکارانه و هزینه های در راه خدا، آثار تربیتی و اجتماعی فراوانی را در بردارد که می تواند به رشد انسان و تعالی او نزد خدا و مردم، برابری اقتصادی و رفع نیاز مادی و غیرمادی نیازمندان و محرومان منجر شود. بدیهی است هر فردی از افراد بشر به حکم وجدان و فطرت پاکی که خداوند در نهادش قرار داده است، می داند که دستگیری درماندگان و همراهی آنان، بر هرکسی که قادر به انجام مساعدت کلی و یا جزیی باشد، لازم و ضروری است. در این میان نظام آموزشی در سطوح مختلف در حیطه زمینه سازی فراگیری اصول و مبانی خیرخواهی و نیکوکاری نقشی بسیار تعیین کننده دارد. آموزش خیرخواهی و دیگراندیشی به دانش آموزان از سال های اولیه تحصیل می تواند تاثیر شگرفی در اصلاح ساختارهای رفتاری و فرهنگی جامعه و کاهش بزهکاری های اجتماعی و کسب منفعت های خودمحورانه داشته باشد. در این میان آموزش عمومی در مدارس از مهم ترین نهادهاى اجتماعى، تربیتى و آموزشى و اصلى ترین رکن تعلیم و تربیت در کشور است که به منظور تربیت صحیح دانش آموزان در ابعاد دینى، اخلاقى، علمى، اقتصادی، آموزشى، اجتماعى و کشف استعدادها و هدایت رشد متوازن روحى و معنوى و جسمانى آنان بر اساس اهداف مصوب دوره هاى تحصیلى تدوین و اداره مى شود. انتقال ارزش هاى اساسى جامعه در کانون اصلى توجه نظام آموزشى قرار دارد، به گونه اى که مدرسه دانش آموزان را متعهد مى سازد ارزش هاى جامعه را درونى سازند. در این مطالعه، مبتنی بر الگوی کلارک (2013) و در چارچوب الگوی داده های ترکیبی پویای سیستمی بلوندل و باند (1998)، از متغیرهای سرمایه انسانی (با دو شاخص آموزش ابتدایی و متوسطه)، تورم (سطح عمومی قیمت ها)، تولید ناخالص داخلی حقیقی و نرخ بیکاری، به عنوان عوامل موثر بر میزان مخارج نیکوکارانه و خیرخواهانه در سطح استان های ایران و طی دوره 1379-1393 استفاده شده است. برای ارزیابی میزان تاثیر سرمایه انسانی بر مخارج خیر و نیکوکارانه، از دو شاخص آموزش ابتدایی و متوسطه در دو الگوی رگرسیونی پویا استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که تولید ناخالص داخلی حقیقی در هر دو الگو، تاثیر مثبت و معنی دار بر مخارج نیکوکارانه دارد و با افزایش یک درصدی در تولید ناخالص داخلی حقیقی هر استان، مخارج نیکوکارانه بین 2/13 تا 2/37 درصد افزایش خواهد داشت. در مقابل تورم و بیکاری، تاثیر منفی و معنی داری بر مخارج نیکوکارانه دارند. افزایش یک درصدی در سطح عمومی قیمت ها، منجر به کاهشی بین 0/58 تا 0/61 درصد در مخارج نیکوکارانه می شود. همچنین افزایش یک درصدی در بیکاری، کاهشی بین (11-)10×1/21 تا (11-)10×1/11 درصدی در مخارج نیکوکارانه را به دنبال خواهد داشت. به علاوه یک درصد افزایش در شاخص آموزش متوسطه، منجر به افزایش (6-)10×8/05 درصدی در مخارج نیکوکارانه می شود و این در حالی است که شاخص آموزش ابتدایی، تاثیر معنی داری بر مخارج نیکوکارانه ندارد. بنابراین به نظر می رسد الگوی آموزش و پرورش در سطوح ابتدایی نتوانسته اند ادراک کافی را در دانش آموزان برای تاثیرگذاری بر مخارج نیکوکارانه در استان های کشور ایجاد نماید ولی این مهم در سطح متوسطه به خوبی به انجام رسیده است. از این رو اصلاح سطوح ابتدایی آموزش و تقویت سطح آموزشی متوسطه می تواند، نقش بسزایی در ترویج رفتارهای نیکوکارانه در سطح استان های ایران داشته باشد.

کلمات کلیدی:
مخارج خیر و نیکوکارانه، آموزش، رویکرد داده های ترکیبی

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/624201/