بررسی رابطه بین حاکمیت شرکتی و مدیریت سود واقعی با مدیریت مالیاتی در بورس اوراق بهادار تهران

از گذشته تا کنون مدیران در پی کمینه سازی نرخ موثر مالیاتی در بلندمدت، در راستای مدیریت مالیات بوده اند. چنانچه مدیر بتواند نرخ موثر مالیات را دربلند مدت کاهش داده و مالیات کمتری پرداخت کند، مالیات را مدیریت نموده است. هرچه این امر بهتر انجام شود عملکرد بهتری برای مدیریت شرکت درپی خواهد داشت زیرا منجر به افزایش سود خالص شرکت پس از مالیات میشود. از طرف دیگر عدم هماهنگی بین اصول پذیرفته شده حسابداری و قوانینمالیاتی، این فرصت را برای شرکتها فراهم می نماید که سود خود را از طریق فعالیت های واقعی و یا اقلام تعهدی دستکاری نمایند. یکی ازنقش هایحاکمیت شرکتی کاهش تضاد منافع بین سهامداران و مدیران است. حاکمیت شرکتی وقوع مدیریت سود را کاهش میدهد و احتمالا درک سرمایه-گذاران را از اعتبار عملکرد شرکتها بهبود بخشند.هدف این تحقیق بررسی رابطه بین ویژگیهای حاکمیت شرکتی، مدیریت سود واقعی و مدیریت مالیاتی در بورس تهران می باشد. آزمون فرضیه ها با استفادهاز پنل دیتا و برای دوره ی زمانی 1387 الی 1393 با استفاده از اطلاعات 170 شرکت به روش حذف سیستماتیک انجام شده است، نتایج نشان داد کهویژگی های حاکمیت شرکتی شامل اندازه هییت مدیره ، استقلال هییت مدیره و پاداش هییت مدیره باعث کاهش مدیریت مالیاتی ولی مدیریت سود واقعیناشی از جریان نقدی عملیاتی غیر عادی ، مدیریت سود واقعی ناشی از هزینه های غیرعادی تولید و مدیریت سود واقعی ناشی از هزینه های اختیاری غیرعادی باعث افزایش آن می شود که این نتایج مطابق با تیوری نمایندگی بوده و توانایی این ابزارهای نظارتی در کاهش مدیریت سود شرکتها را نشان می دهد.

کلیدواژه ها:

مدیریت سود واقعی ، مدیریت مالیاتی ، حاکمیت شرکتی