فاطمه بدیعی فرد - کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی – دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول -ایران
مختار ابراهیمی - استادیار ، دانشکده علوم انسانی ، دانشگاه شهید چمران اهواز ، ایران

بوف کور هدایت، داستانی است که در دو بخش مرتبط به هم خلاصه می شود. در بخش نخست داستان، با نابودی عشق مواجه ایم و در بخش دوم، پیامدهای ناشی از مرگ عشق، بروز می کند. پیامد هاییکه مرد داستان را همچون زن داستان، گرفتار می کند و او را در چرخه ای ناگزیر، نابود و خنزر پنزری می کند. این پژوهش، بر آن است که پیامدهای نابودی عشق و تقابل تفکر کهنه با عشق ورزی را در بخش دوم بوف کور، بررسی کند. با مطالعه ی پژوهش پیش رو، در می یابیم که در بوف کور، عامل تباهی ها و سرخوردگی ها، تفکرات سنتی و کهنه ای است که نگاه مردسالارانه، مسبب اصلی آن است! نگاه، واپس گرایانه ای که با عشق و هرگونه لذت و خوشی ناشی از آن، به مقابله بر می خیزد و زندگی را در روزمرگی ها تباه می سازد.

مرد، لکاته، دختراثیری، تفکرسنتی، عشق، تقابل