دوازده مختصه ی فلسفه ی صدرایی

سال انتشار: 1387
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 492

فایل این مقاله در 19 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JPT-13-52_001

تاریخ نمایه سازی: 22 آبان 1395

چکیده مقاله:

صدرالمتألهین شیرازی ( 979-1045 ق ) مؤسس حکمت متعالیه، برجسته ترین فیلسوف دوره ی اخیر تاریخ فلسفه ی اسلامی است. فلسفه ی اسلامی، با ظهور صدرا به رنگی تازه و عرصه ای جدید درآمد. از این پس، درهم آمیزی فلسفه ی یونانی، اشراقی، عرفان و نیز مهم تر از همه متون و حیانی، بنیاد رفیع فلسفه ای را بنا نهاد که مدار همه ی مباحث فلسفی ایرانی و کانون شرح و تفسیر فیلسوفانه ی همه ی اندیشوران قرار گرفت. فلسفه ی صدرایی چیزی بسی بیشتر از حکمت یونانی، نگاه اشراقی و کلام ایمانی است. گویا همه ی اینها هست و هیچ کدام نیست. هر چند در باب فلسفه ی صدرایی فراوان نگاشته اند، بی گمان هنوز تبیین مختصات فلسفی آن به تحقیق و در سنجش با دیگر فلسفه های اسلامی نیازمند پژوهش هایی افزون تر است. در فلسفه ی صدرایی عناصری بنیادین در کارند که شاکله ی آن را می سازند و این دستگاه فلسفی را از فلسفه های مشایی، اشراقی و عرفان تمایز می بخشند. از دیگر سو، بسیاری از مباحثی که رنگ کلام و الاهیات دارند و در تاریخ اندیشه ی اسلامی طی سده ها بحث و بررسی شده اند، در این فلسفه تشخیص، بسط و اغلب راه حل می یابند. از این منظر نیز، دستگاه فلسفه ی صدرایی درخور اعتناست؛ زیرا تلاشی متفاوت برای حل بسیاری از معضلات مفاهیم دینی و ایمانی به شمار می آید. این فلسفه می تواند در عرض کلام اسلامی، الاهیات شیعی و برخی از نحله های فکری اسلامی، روشن کننده ی بسیاری از تاریکی های غریب اندیشه ی دینی و مفاهیم غامض کتاب و سنت باشد.

نویسندگان