از هوش فرهنگی تا فرهنگ سازمانی: توسعه هوش فرهنگی برای دستیابی به فرهنگ سازمانی اثربخش

امروزه بر تعداد سازمانهایی که به اهمیت و تفاوتهای فرهنگی پی میبرند، افزوده میشود زیرا آن ها می دانند که عدم هماهنگی میان فرهنگ ها و خرده فرهنگ های درونی، دلیل شکست آن ها خواهد بود. هوش فرهنگی نوع بدیعی از هوش استکه ارتباط زیادی با محیط های کاری متنوع دارد. افراد هوشمند فرهنگی جزء دارایی های ارزشمند سازمان هستند و موجب هم افزایی فرهنگی در بین کارکنان می شوند. در سال های اخیر به موضوع هوش فرهنگی توجه بسیاری شده است زیرا از یک طرف موضوعی بدیع و جذابی برای پژوهشگران است و از طرف دیگر مهم ترین ابزاری است که می تواند برای مواجهه مناسببا فرهنگ های متفاوت به کار گرفته شود. با یادآوری این موضوع که کشور ما مجموعه ای از فرهنگ های متفاوت و اقوام محلی و مناطق مختلف است و سازمان های ما نیز دارای تنوع فرهنگی هستند و از آن جایی که تأثیر هوش فرهنگی در ارتقاء سطح بهره وری سازمان ها به اثبات رسیده و به عنوان ابزاری کارا در انجام اثربخش وظایف در محیط های متنوع فرهنگی شناخته شده و با توجه به پژوهش هایی که رابطه بینهوش فرهنگی و فرهنگ سازمانی اثربخش را تأیید می کند، در این پژوهش قصد داریم به توسعه هوش فرهنگی و راه های تقویت آن برای دستیابی به فرهنگ سازمانی مطلوب بپردازیم. در ابتدای مقاله مفاهیم هوش فرهنگی و فرهنگ سازمانی و ابعاد آن ها به تفضیل شرح داده می شود و سپس به ارائه راه هایی برای توسعه و تقویت هوش فرهنگی پرداخته می شود که دستیابیبه فرهنگ سازمانی اثربخش را ممکن می سازد. باتوجه به اکتسابی بودن هوش فرهنگی، سازمانها باید در برنامههای آموزش و توسعه خود، جایگاه ویژه ای برای تقویت این هوش در نظر بگیرند و مدیران برای توسعه و تقویت هوش فرهنگی باید به بهبود و توسعه ابعاد چهارگانه آن توجه کنند زیرا ضعیف بودن هر یک از ابعاد، موجب عدم هماهنگی و ناسازگاری فرد با فرهنگ های متفاوت می شود.

کلیدواژه ها:

هوش فرهنگی ، توسعه هوش فرهنگی ، فرهنگ سازمانی