بررسی رابطه ی سبک های دلبستگی و هوش هیجانی با آلکسی تیمیا دربین دانشجویان

سال انتشار: 1394
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 852

فایل این مقاله در 11 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

PSYI01_051

تاریخ نمایه سازی: 12 تیر 1395

چکیده مقاله:

در این پژوهش، رابطه ی سبکهای دلبستگی و هوش هیجانی با آلکسی تیمیا در یک نمونه دانشجویی مورد بررسی قرار گرفته است. هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه نوع رابطه ی سبکهای دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا و هوش هیجانی با آلکسی تیمیا در بین دانشجویان است. جامعه و نمونه آماری:400 نفردانشجو(138پسر،262دختر) از دانشکده های مختلف دانشگاه تبریز دراین پژوهش شرکت کردند. ابزار پژوهش:از آزمودنیها خواسته شد مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAQ)، پرسشنامه ی هوش هیجانی برادبری-گریوز و نسخه فارسی مقیاس آلکسی تیمیا تورنتو(FTAS-20) را تکمیل کنند. نتیجه گیری:نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن با هوش هیجانی و آلکسی تیمیا هیچ رابطه ای وجود ندارد و بین سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با هوش هیجانی رابطه ی منفی و با آلکسی تیمیا رابطه مثبت وجود دارد. همچنین بین هوش هیجانی و آلکسی تیمیا رابطه منفی وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که خود مدیریتی،سبک دلبستگی اجتنابی،مدیریت رابطه،سبک دلبستگی دوسوگرا و خودآگاهی هیجانی می توانند تغییرات مربوط به آلکسی تیمیا را به طور معنی داری تبیین کنند.نتایج آزمون مانوا نشان داد که دختران و پسران در هوش هیجانی و آلکسی تیمیا تفاوت معنی داری با یکدیگر دارند.اشخاص دارای سبک دلبستگی ناایمن،از آن دسته از راهبردهای تنظیم عواطف استفاده می کنند که:بر هیجانهای منفی تاکید می کند،پردازش داده های مربوط به هیجانات را بازداری می کند،تجربه های هیجانی را سرکوب می کند و موقعیتها را تنش زا می گرداند و بدین ترتیب سبک دلبستگی ناایمن هوش هیجانی را کاهش می دهد.افرادی که دارای تجربه مراقبت مادرانه ضعیف هستند درزمینهی ابرازاحساسات دشواری نشان می دهند.کسانی که هیجانهای در حال تحول و شکل گیری کودک را به رسمیت نمی شناسند و با هیجانهای کودک خوب رفتار نمی کنند،می توانند تاثیر عمیقی بر تنظیم عواطف در مراحل بعدی زندگی بگذارند.بدین ترتیب سبکهای دلبستگی ناایمن منجر به کاهش هوش هیجانی و زمینه ساز نارسایی هیجانی می شوند.

نویسندگان

علیرضا بابازاده

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی-دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل

شهره حیدرزاده

کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی- دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات آذربایجان شرقی

جواد آقازاده

کارشناسی ارشد مشاوره- دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر