ملیحه شاه بیکی - دانشجوی کارشناسی ارشد اگرواکولوژی دانشگاه صنعتی شاهرود
حسن مکاریان - دانشیار گروه زراعت دانشگاه صنعتی شاهرود
حمید عباسدخت - دانشیار گروه زراعت دانشگاه صنعتی شاهرود
عباس نصیری دهسرخی - دانشجوی کارشناسی ارشد اگرواکولوژی دانشگاه صنعتی شاهرود

به منظور ارزیابی تاثیر دگرآسیبی بقایای گندم و جو بر میزان رنگیزههای فتوسنتزی گیاه لوبیا چشم بلبلی آزمایشی مزرعه ای در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود در سال 1394 انجام شد. تیمارهای مورد بررسی شامل: A- وجین تمام فصل، B-عدم وجین، C-علفکش خاک مصرف تریفلورالین مطابق دوز توصیه شده ( 2 لیتر در هکتار) D-محلولپاشی برگی با غلظت 50 درصد عصاره کاه و کلش گندم،E-محلول پاشی برگی با غلظت 100 درصد عصاره کاه و کلش گندم، F-کاربرد بقایای گندم به صورت مخلوط با خاک به میزان 2 تن در هکتار، G-کاربرد بقایای گندم به صورت مخلوط با خاک به میزان 1 تن در هکتار، H-کاربرد بقایای گندم به صورت مخلوط با خاک به میزان 8 تن در هکتار، I- محلول پاشی برگی با غلظت 50 درصد عصاره کاه و کلش جو، J-محلولپاشی برگی با غلظت 100 درصد عصاره کاه و کلش جو بود. نتایج نشان داد بیشترین میزان کلروفیل a مربوط به تیمار وجین تمام فصل علف هرز بود که افزایش 41/3 درصدی نسبت به تیمار شاهد آلوده به علف هرز را به همراه داشت. نتایج نشان داد که تیمارهای وجین، علفکش تری فلورالین و کاربرد عصاره 100 درصد جو تاثیر مشابه بر تراکم علف هرز داشتند. براساس نتایج این آزمایش ترکیبات دگرآسیب موجود در بقایای گندم و جو بعنوان علفکش زیستی پتانسیل کاهش تراکم علف های هرز و افزایش رنگدانه های فتوسنتزی و رشد لوبیا چشم بلبلی را دارد.

علفکش زیستی، کنترل غیر شیمیایی، مدیریت علف هرز، کلروفیل، حبوبات