قاسم انصاری رنانی - دکتری مدیریت رفتارسازمانی دانشیاردانشگاه علامه طباطبایی عضو هیئت علمی دانشگاه آزادسنندج
شیرین اسکندری - دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی گرایش استراتژیک دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج
احسان حسینی - کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی گرایش بازاریابی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج

درابتدا رفتارسازمانی براساس دیدگاه مدیریت علمی تیلور تحلیل می شد اما به مرور افکار انسان گرایانه به ویژه نظریات پیتر دراکر جای آن را گرفت اساس یک سازمان برپایه فلسفه مدیریت ارزشها بینش و اهداف می باشد و این عناصرخود از فرهنگ سازمانی که ترکیبی ازسازمان رسمی غیررسمی و محیط اجتماعی است نشات میگیرند اصولا ازمولفه هایی چون رفتارفردی - رفتارگروهی متشکل شده است نوع رهبری ارتباط و پویایی گروه ها را تعیین می کند کارکنان فرهنگ را به مثابه کیفیت عمرکاری که به میزان انگیزه آنها جهت میدهد نگاه می کنند پیامدنهایی این کارعملکرد رضایت فردی رشدشخصی و بهبود می باشد همه این عناصر برای ایجادمدل یا چارچوبی که سازمان برمبنای آن عمل می کند باهم ترکیب میشوند که دراین مقاله بصورت مروری به تبیین زمینه های رشد فرهنگ سازمانی بعنوان ترویج مسئولیت پذیری اجتماعی سازمان پرداخته شده است

رشدفرهنگ ، ترویج ، مسئولیت پذیری اجتماعی سازمان ، مدیریت