محمدزمان علاء الدینی - مدرس دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان

پس از قرن هجدهم و رویدادهای مهم جهان که از جمله آنها به انقلاب کبیر فرانسه به عنوان سرآغاز شگل گیرینظام های به اصلاح مردمی در مغرب زمین می توان اشاره کرد؛دگرگونی هائی در ساختارهای حکومتی در سراسرجهان ایجاد شد که اکثریت آنها با عناوینی چون دموکراسی و لیبرالی و جمهوری شناخته می شوند.بنابراین برایشناخت چنین مکاتب و یا هر نظام، باید به ارزیابی دقیق مبانی و اصول آن پرداخت زیرا تا هویت و زیرساخت هایآن روشن نگردد به معرفتی پیرامون آن نایل نخواهیم شد . در این مقاله واژه های دین ودموکراسی و تحول معناییآن ،مورد بررسی قرارگرفته است وسپس برخی اصول دموکراسی که عبارت اند از : برابری ، آزادی ، مشروعیت مردمی، حاکمیت اکثریت واصل مشارکت از یکسو و هم چنین مؤلفه های بنیادین نظام اسلامی مانند: عدالت محوری ،مشروعیت الهی ، آزادی ، برابری ، مشارکت مردمی وحاکمیت خدا ، مورد ارزیابی قرارگرفته است.این مقاله در پی آنرا با هدف دست یابی به سازگاری نظام دینی با نظام دموکراسی، و یا عدم آن ، با « دین ودموکراسی » است تا موضوعشیوه مقایسه ای،به تبیین مؤلفه های مذکور پرداخته و در نهایت به بنیادی و اجرائی بودن اصول آن در نظام اسلامیرهنمون گردد.امید است نوشته مذکور بتواند تا حدودی ابعاد مسئله مطرح شده را روشن کند و برای مخاطب خودراهگشا باشد

(نظام اسلامی) ،( مردمسالاری)،(عدالت) ،( برابری)،(مشروعیت الهی)