سیدمحمد نوع پسند - استادیار گروه مدیریت ، دانشگاه گیلان
محمد دوستار - استادیار گروه مدیریت ، دانشگاه گیلان
علی میرزاده - کارشناس ارشد مدیریت صنعتی دانشگاه گیلان

چالش ناشی از رقابت جهانی باعث افزایش فشار بر سازمان ها برای بهبود مهارت ها، قابلیت ها و کیفیت محصولات و خدمات شده است. اصول مدیریت کیفیت جامع ، به صورت گسترده در سطح جهان به عنوان ابزار بهبود عملکرد سازمانی، بهبود ماهیت سازمانها و چگونگی رویارویی با چالش های ویژه بازارها مورد پذیرش قرار گرفته است. هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه بین مدیریت کیفیت جامع و خلاقیت سازمانی می باشد. در این تحقیق از بین ابعاد مختلف مدیریت کیفیت جامع ده بعد که اکثرا در مقاله های 2511 برای مدیریت کیفیت جامع آورده شده اند بعنوان متغییرهای مستقل تحقیق انتخاب و تاثیر آنها را بر خلاقیت سازمانیبعنوان متغییر وابسته بررسی نموده ایم. این تحقیق شامل یک فرضیه اصلی و ده فرضیه فرعی می باشد .پس از تعیین و تایید شاخص های مرتبط با متغییرهای مستقل و وابسته،پرسشنامه تهیه شده در نمونه آماری توزیع گردید و دادههای لازم برای تحقیق جمعآوری شد. این اطلاعات در محیط نرمافزاریSPSS سخه 25 با اعمال آزمونهای آماری مناسب با توجه به فرضیات تحقیق، تجزیه و تحلیل گردید . نتایج این تحقیق نشان داد که بین ابعاد مدیریت کیفیت جامع شامل تعهد رهبری، رابطه نزدیک با مشتری، مدیریت منابع انسانی، الگوبرداری، افزایش آموزش و تربیت، تحلیل داده ها و اطلاعات، دانش و فرآیند مدیریت، برنامهریزی استراتژیک، نقص ذهنی صفر و بهبود مستمرفرآیند و متغیر وابسته خلاقیت سازمانی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. امااز میان این متغیرها تنها متغیرهای بهبود مستمر فرایند، برنامه ریزی استراتژیک و الگوبرداری تاثیر معناداری بر روی متغیر خلاقیت سازمانی دارند. و در آخر تحقیق پیشنهادات کاربردی و پیشنهاداتی برای تحقیقات آتی ذکر گردید

مدیریت کیفیت جامع ،بهبود مستمر فرآیند ،خلاقیت سازمانی ،مشتری مداری،رهبری ،مدیریت منابع انسانی