CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

تأثیر آموزش خانواده بر تعلیم و تربیت فرزندان

عنوان مقاله: تأثیر آموزش خانواده بر تعلیم و تربیت فرزندان
شناسه ملی مقاله: NCPSY02_090
منتشر شده در دومین همایش ملی روانشناسی - روانشناسی خانواده در سال 1390
مشخصات نویسندگان مقاله:

آذر بذرافشان - دبیر زبان ناحیه ۴ شیراز

خلاصه مقاله:
خانواده واحدی است جزئی اما اهمیت آن تا آنجاست که در همه جوامع به عنوان اصلی ترین نظام اجتماعی پذیرفته شده است. تأثیر خانواده بر فرزندان بدون مقدمه و با سرعتی شگرف آغاز می شود و به همین دلیل است که مأموریت اصلی فرایند تربیت به آن مربوط می شود.موثرترین دیدگاهها در مورد خانواده از جانب نظریه های روانکاوی و یادگیری اجتماعی ارائه شده است. نظریه روانکاوی بر اهمیت تجارباولیه در روابط کودک و والدین بر رفتار و نگرشهای کودک تأکید دارد و نظریه یادگیری اجتماعی بر اصول یادگیری تأکید بیشتری دارد (نوابی نژاد، 1375 ). با توجه به این نظریه ها می توانیم به نیازهای مختلف انسان اشاره کنیم که از جمله مهمترین آنها نیاز جسمانی و نیاز روانی می باشد. نیازهای جسمانی کودک مانند نیاز به آب، غذا و هوا می باشد که خانواده مسئول مستقیم آن است. توجه کافی به این بعد از نیازانسان باعث سلامت جسم که مقدمه ای برای شکوفایی جنبه های مختلف رشد است، می شود.از جمله نیازهای ضروری دیگر فرد نیاز روانی است. توجه کافی به این نیاز می تواند زمینه رشد تربیتی و پرورشی کودک را دنبال داشته باشد. بنابراین کلید اصلی برطرف کردن نیاز روانی کودک هم مانند نیاز جسمی او در دست خانواده می باشد. عامل کنش های خانوادگی از جمله عواملی است که فرایند تحول روانی هر فرد راتحت تأثیر قرار می دهد(نیک کردار، 1384 ). در این ارتباط می توان به مدل بلسکای اشاره کرد. با توجه به این مدل متغیرهای مربوط به بافتخانوادگی مقدم بر فرایندهای تحولی در کودکان و نوجوانان و نوع سازگاری و تحول انطباقی قرار میگیرد(بلسکای، 1991 ). او معتقد است نظام موجود در خانواده عامل تعیین کننده فرایندهای تحولی است. در جامعه امروز بهعلت تحولی که به سرعت در حال وقوع است نگرش سنتی جای خود را به نگرش سیستمی داده است. در این دیدگاه بر خلاف دیدگاه سنتی روابط افراد پیچیده تر از قبل است(سیگلمن به نقل از نیک کردار، 1384 ). یکی از نظریاتی که با دیدگاه سیستمی خانواده را مورد بررسی قرار می دهد نظریه آلسون است. وی خانواده را در قالب سه بعد بررسی می نماید. 1- انسجام خانوادگی 2- انعطاف پذیری در خانواده 3- ارتباط در خانواده.انسجام خانوادگی بیانگر پیوند و تعهدی عاطفی بین اعضای خانواده است. در حالیکه انعطاف پذیری در خانواده گویای این مطلب است که مدیریت خانواده بصورت دمکراتیک اجرا شود نه مستبدانه. و در نهایت کلید اصلی یک خانواده خوب و یا از هم پاشیده مربوط به ارتباط در خانواده است(آلسون، 1993 ). ابعاد مدل آلسون در واقع تأثیر شگرف خانواده بر شکوفایی رشد روانی و بدنبال آن رشد امنیت و همچنین شخصیت کودک را آشکار می سازد. جهت تبیین تأثیر خانواده بر تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان این مقاله در صدد است تا از طریق مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به روش توصیفی جایگاه و اهمیت خانواده در رشد و پرورش و ضرورت آموزش والدین را مورد بررسی قرار داده، تا از این رهگذر زمینه درک تاثیر این نوع آموزش بر خانواده ها روشن تر شود. پیش از ورود کودکان به عرصه تعلیم و تربیت در مدرسه، خانواده طبق فرهنگ و سنن خود، همچنین بر اساس دیدگاهها و ارزشهای موجود در خانواده به تربیت فرزندان می پردازد. اما همین که کودک پا به دنیای بیرون از خانه می گذارد و وارد سرای بزرگ مدرسه می شود، تعلیم و تربیت رنگ و بوی تازه به خود می گیرد و اینجاست که خانواده و مدرسه دو نهاد جداگانه ای می شوند که رابطه ای تنگاتنگ بین آنها نمایان می شود. آنچه حائز اهمیت است، اینست که چگونه خانواده را بستری مناسب و آماده جهت تربیت هر چه بهتر فرزندانی سازیم که شهروندانی مفید برای جامعه شوند. در فرایند تعلیم و تربیت یکی از اثربخش ترین روشها، برقراری رابطه انسانی با نوجوانان و حفظ و تأمین عزت نفس و احساس خود ارزشمندی نوجوان است.

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/246861/