بررسی تاثیر ساختار سرمایه بر سودآوری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 10

فایل این مقاله در 17 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JRMA-10-17_001

تاریخ نمایه سازی: 21 آبان 1404

چکیده مقاله:

یکی از تصمیمات اساسی در مدیریت مالی شرکت ها، تعیین ساختار سرمایه و نسبت بهینه میان بدهی و حقوق صاحبان سهام است. انتخاب نادرست این ترکیب توانسته هزینه سرمایه را افزایش داده و سودآوری را کاهش دهد. در ادبیات مالی کلاسیک، نظریه های مختلفی از جمله مودیلیانی و میلر، توازن ایستا، سلسله مراتبی و نمایندگی تلاش کرده اند رابطه میان ساختار سرمایه و عملکرد مالی شرکت ها را توضیح دهند؛ اما شرایط نهادی و اقتصادی هر کشور، ممکن است موجب انحراف نتایج از پیش بینی های نظری گردد. ازاین رو، مسئله اصلی این پژوهش بررسی این پرسش است که آیا ساختار سرمایه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بر سودآوری آن ها تاثیر معناداری دارد یا خیر؟هدف این تحقیق، تحلیل تجربی رابطه میان نسبت بدهی های کوتاه مدت و بلندمدت با شاخص های سودآوری شامل بازده دارایی ها (ROA)، بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) و حاشیه سود است و نیز بررسی نقش اندازه شرکت به عنوان متغیر تعدیل کننده این رابطه. روش تحقیق از نوع کاربردی و مبتنی بر داده های واقعی شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران طی سال های ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ است. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری EViews تحلیل و مدل رگرسیون خطی برای آزمون فرضیه ها به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که نسبت بدهی کوتاه مدت اثر مثبت و معنادار بر سودآوری دارد، در حالی که نسبت بدهی بلندمدت اثر منفی و معنادار بر سودآوری شرکت ها برجای می گذارد. همچنین، اندازه شرکت رابطه میان ساختار سرمایه و سودآوری را تعدیل و تقویت کننده اثر بدهی کوتاه مدت می کند. این یافته ها با نظریه های سلسله مراتبی و توازن ایستا سازگار است، اما با دیدگاه مودیلیانی و میلر که در بازارهای کامل فرض بی تاثیری نوع تامین مالی را مطرح می کند، انطباق ندارد. همچنین در فضای نهادی ایران، عواملی چون ساختار بانک محور تامین مالی، هزینه بالای بدهی بلندمدت، سیاست های مالیاتی غیرمشوق، تورم مزمن و عدم تقارن اطلاعاتی باعث شده اند شرکت ها تمایل بیشتری به استفاده از منابع کوتاه مدت داشته باشند. بنابراین، انتخاب ترکیب مناسب تری از بدهی های کوتاه مدت و بلندمدت، با در نظر گرفتن اندازه و نوع فعالیت شرکت، می تواند ارزش بنگاه و بازدهی سرمایه را بهبود بخشد. بر این اساس، پیشنهاد می شود مدیران مالی در طراحی ساختار سرمایه از الگوی منعطف و کوتاه مدت بهره گیرند و سیاست گذاران اقتصادی نیز در جهت کاهش هزینه های تامین مالی و ایجاد انگیزه برای سرمایه گذاری بلندمدت اقدام نمایند.

نویسندگان

فائزه مسعودی

کارشناسی ارشد حسابداری دانشگاه آزاد اسلامی واحد نور