تحلیل رویکرد مربیان آموزشی نسبت به تربیت شهروندان زیست محیطی در نظام آموزشی ایران
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 13
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
MAECONFM01_6755
تاریخ نمایه سازی: 19 آبان 1404
چکیده مقاله:
تربیت شهروندان زیست محیطی در نظام آموزشی ایران به مثابه ی بخشی از ماموریت تربیت محور و عدالت محور سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، در سال های اخیر جایگاهی فزاینده یافته است؛ با این حال، رویکرد مربیان آموزشی نسبت به این مقوله همچنان در گذار میان رویکردهای سنتی و نوین قرار دارد. تحلیل این رویکرد نشان می دهد که مربیان ایرانی غالبا در سطح نگرشی، از ضرورت آموزش محیط زیست و رفتارهای پایدار آگاهی دارند، ولی در سطح کارکردی و مهارتی، چالش هایی در انتقال و نهادینه سازی آن در learners دارند. بخش قابل توجهی از این شکاف میان نگرش و کنش ناشی از کمبود آموزش های حرفه ای میان رشته ای است؛ آموزش هایی که بتوانند پیوند میان علوم زیست محیطی، روان شناسی تربیتی و ارزش های فرهنگی ایرانی اسلامی را برقرار سازند.از منظر نظری، تربیت شهروند زیست محیطی در چارچوب مدل های آموزش تحول محور (Transformative Education) و یادگیری تجربه محور (Experiential Learning) مستلزم ارتقای مولفه هایی چون «خودتعیین گری»، «خودکارآمدی اخلاقی و محیطی»، و «تفکر سیستمی» در مربیان است. این مولفه ها در تعامل با نظام انگیزشی مبتنی بر نظریه خودتعیین گری (Deci & Ryan) و ابعاد تنظیم شناختی-هیجانی مربیان عمل می کنند. نتایج بررسی های اخیر (Bencze & Alsop, ۲۰۲۱؛ Gough, ۲۰۱۸؛ و پژوهش های ایرانی مانند خرم نژاد، ۱۴۰۲) نشان می دهد که مربیانی که بر آموزش مشارکتی، گفت وگویی و حل مسئله محیطی تاکید دارند، نه تنها از نظر نگرش بلکه در رفتارهای آموزشی، گرایش بیشتری به پرورش «حساسیت اخلاقی محیطی» و «شهروندی فعال» نشان می دهند. در مقابل، در مدارس با ساختار اقتدارگرایانه تر، آموزش محیط زیستی عمدتا به سطح انتقال دانش و فعالیت های نمادین محدود می ماند.تحلیل کیفی گفت وگو با مربیان، بیانگر تنش میان سه محور اصلی است: (۱) تعهد دینی و فرهنگی به حفاظت از خلقت خداوند، (۲) وظیفه شهروندی در قبال توسعه پایدار، و (۳) کمبود منابع و حمایت نهادی. این تنش ها موجب می شود مربیان در عمل به جای پرورش تفکر انتقادی زیست محیطی، به ترویج انطباق اخلاقی بسنده کنند. همچنین یافته ها نشان می دهند که مربیان به دنبال تلفیق تربیت زیست محیطی با درس ها و برنامه های رسمی هستند، اما چارچوب آموزشی ایران هنوز فاقد سیاست های عملیاتی و راهنمای خردمندی است که این تلفیق را پشتیبانی کند.بنابراین، برای تحول در رویکرد مربیان نسبت به تربیت شهروندان زیست محیطی، ضروری است برنامه های توسعه حرفه ای آنان از سطح آموزشی فنی به سطح فلسفی و بین فرهنگی ارتقا یابد؛ جایی که مربی به مثابه عامل آگاهی بخش، مسئول شکل دهی به وجدان محیطی کودکان تلقی شود. تلفیق آموزش های مبتنی بر فناوری های سبز، هفته های مدرسه سبز، پروژه های شهروندی جمعی و بازنگری در تربیت معلم از منظر تربیت اخلاقی و عاطفی از الزام های کلیدی این گذار است. در نهایت، رویکرد مربیان آموزشی می تواند شاخصی برای سنجش میزان تحقق عدالت زیست محیطی در آموزش عمومی و میزان آمادگی مدارس ایران برای گذار به الگوی آموزش پایدار باشد.
کلیدواژه ها:
تربیت شهروند زیست محیطی ، مربیان آموزشی ، آموزش پایدار ، خودتعیین گری ، خودکارآمدی محیطی ، تفکر سیستمی ، عدالت زیست محیطی ، تحول بنیادین ، آموزش تجربه محور ، ارزش های فرهنگی-دینی ایران
نویسندگان
صلاح سلطانی
آموزگار
سیده معصومه بهره مند
مدیر مدرسه
زهرا قرانی مصر کانلو
دبیر الهیات
پرستو علی زاده
آموزگار