بهینه سازی مدیریت انرژی در ریزشبکه ها از طریق استراتژی های پاسخگویی به تقاضای مصرف کننده-محور و تحلیل الگوهای مصرف با استفاده از خوشه بندی K-Means

رشد فزاینده تقاضای انرژی در بخش های گوناگون، پیاده سازی راهبردهای کارآمد مدیریت انرژی را به عنوان ضرورتی اجتناب ناپذیر برای تقویت پایداری شبکه و برنامه های پاسخگویی بار مطرح کرده است. این مقاله، با تمرکز بر رویکردی مصرف کننده-محور، چارچوبی نوین برای طراحی سبد DRPs ارائه می دهد که از تحلیل الگوهای مصرف انرژی تک تک مشترکین بهره گیری می کند. رفتار مصرف کننده، که در این پژوهش به عنوان عادات موثر در کاهش حداکثری مصرف و مشارکت در برنامه های بهینه تعریف می شود، به منظور توسعه DRPsهایی با قابلیت کاهش چشمگیر تقاضای پیک مورد بررسی دقیق قرار گرفته است. با اولویت دهی به جنبه های اقتصادی، روش پیشنهادی به گونه ای طراحی شده است که از تحمیل هزینه های اضافی برق با توجه به رفتار مصرفی مصرف کنندگان جلوگیری نماید. برای دستیابی به این هدف، یک فرآیند دو مرحله ای اتخاذ شده است که در گام نخست، با استفاده از الگوریتم خوشه بندی K-Means، ۵۰ مشترک خانگی بر اساس الگوهای مصرف انرژی خود گروه بندی می شوند سپس، در گام دوم، برنامه های پاسخگویی بار متناسب با ویژگی های هر خوشه طراحی و ارائه می گردد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که رویکرد مصرف کننده-محور، در مقایسه با روش های سنتی، منجر به مشارکت گسترده تر مشترکین در برنامه های پاسخگویی بار شده و به طور موثری بار پیک شبکه را کاهش داده است. در نهایت، این امر منجر به بهبود کارایی و پایداری کلی ریزشبکه خواهد شد.

کلیدواژه ها:

مدیریت انرژی ریزشبکه هوشمند ، الگوی مصرف انرژی ، خوشه بندی K-Means ، سبد برنامه های پاسخگویی به تقاضا