دیدگاه های نظری درباره خلاقیت (رویکردهای روان شناختی، تربیتی و اجتماعی)

سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 45

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

PJLCONFE01_4633

تاریخ نمایه سازی: 4 شهریور 1404

چکیده مقاله:

دیدگاه های مختلفی درباره خلاقیت ارائه شده است که هر یک از زوایای متفاوتی به این پدیده می نگرند. از منظر روان شناختی، نظریه های زیادی مانند نظریه گشتالت، نظریه تفکر واگرا و مدل پردازش اطلاعات به توضیح چگونگی عملکرد ذهن خلاق می پردازند؛ به طور مثال، گشتالت بر اهمیت درک کل و روابط بین اجزا تاکید دارد و تفکر واگرا به تنوع و تعدد راه حل ها در مسئله گشایی اشاره می کند (میرزایی، ۱۳۹۸). در حوزه تربیتی، خلاقیت به عنوان مهارتی است که می توان آن را از طریق آموزش هدفمند، تمرین و ایجاد محیط های باز، افزایش داد؛ رویکردهای معلم محور به سمت روش های یادگیری فعال و مشارکتی حرکت کرده اند تا زمینه بروز خلاقیت فراهم شود (جعفری و همکاران، ۱۴۰۰). رویکردهای اجتماعی خلاقیت، تاکید بر تاثیر فرهنگ، ساختارهای اجتماعی و تعاملات بین فردی دارند؛ براساس این دیدگاه، خلاقیت در بستر جامعه و تحت تاثیر ارتباطات و منابع موجود شکل می گیرد و به همین دلیل، حمایت های اجتماعی و فرهنگی از اهمیت بالایی برخوردار است (رفیعی و ملکی، ۱۳۹۷). همچنین، نظریه های ترکیبی مانند مدل چهار بعدی خلاقیت (روان شناختی، فردی، اجتماعی و فرهنگی) تلاش کرده اند تا تمام این ابعاد را در قالب یک چارچوب منسجم بررسی کنند (پورجعفری، ۱۳۹۹). از دیدگاه های سیستمی، خلاقیت محصول تعامل بین فرد، محیط و فرهنگ است و بدون در نظر گرفتن هریک از این اجزا نمی توان فرآیند خلاقیت را به خوبی فهمید (دهقان، ۱۳۹۸). بنابراین، ترکیب این رویکردها می تواند به شناخت جامع تری از خلاقیت کمک کند و راهکارهای موثرتری برای پرورش آن ارائه نماید.

کلیدواژه ها:

دیدگاه های نظری درباره خلاقیت (رویکردهای روان شناختی ، تربیتی و اجتماعی)

نویسندگان