تعهد انسانی و اجتماعی در شعر معاصر (مطالعه مورد پژوهانه: نیما یوشیج)
عنوان مقاله: تعهد انسانی و اجتماعی در شعر معاصر (مطالعه مورد پژوهانه: نیما یوشیج)
شناسه ملی مقاله: MYTHICAL01_023
منتشر شده در همایش کشوری افسانه در سال 1389
شناسه ملی مقاله: MYTHICAL01_023
منتشر شده در همایش کشوری افسانه در سال 1389
مشخصات نویسندگان مقاله:
علی سلیمی - دانشیار گروه عربی دانشگاه رازی کرمانشاه
مهدی مرآتی - فارغ التحصیل کارشناسی ارشد رشته عربی دانشگاه رازی
خلاصه مقاله:
علی سلیمی - دانشیار گروه عربی دانشگاه رازی کرمانشاه
مهدی مرآتی - فارغ التحصیل کارشناسی ارشد رشته عربی دانشگاه رازی
ارزش انسان ها به میزان احساس درد و تعهد آنان در قبال دیگران است، نیما یوشیج شاعری در حد اعلای این احساس انسانی است . شعر نیما به شدت رنگ انسانی، اجتماعی دارد، و این امر در جای جای دیوان او هویدا است . اگر چه نام او، همواره با شعر نو فارسی به اذهان تداعیمیشود. اما آنچه بر شعر وی مهر جاودانی زده، بیشتر از ابداع سبک او، حضور پر رنگ دغدغه های انسانی، اجتماعی در شعر او است . دردها و رنج هایی که به گونه ای درتار و پود شعرش تنیده شده است که دل و جان مخاطب را تسخیر خود می کند . و همین احساس انسانیاوست که او را در کنار مردم قرار داده به طوری که هرگز زبان به مدح و ستایش حاکمان زمانه نیالوده و تن به ذلت و خواری نمی دهد.احساس تهعد در برابر جامعه، و تنگی قافیه در شعر سنتی برای بیان حقایق، وی را به سوی خلق اسلوبی نو در شعر، و استفاده از زبان نماد سوق داده است، تا بتواند بخشی از درد های درونی خود را باز گوید . به عنوان مثال، کاربرد نمادین واژه شب با ذکر صفاتی چون : «شب شوم وحشت انگیز»، «دندان اژدهاست در کام شب نه صبح»، « شب تیره»، «شب سرد»، «شوریدگان این شب تاریک»، «اندوهنکا شب»، «چرکین شبی تیره»، «شب عبث کینه بدل می جوید»، «چه شب موذی و گرمی و دراز»، «شب وحشتزا»، «دندانه فرتوت شب»، «زندان شب تیره». در شعر او، حاکی از میزان وسعت درد و رنجی است که تمام وجود او را فرا گرفته است . بسامد بالای کابرد این واژه، همراه با این صفات، تصویری واقعیاز جامعه ی آن روز است و روح پر تلاطم شاعر به خوبی نش ان می دهد. اما از سوی دیگر، شعر نیما پیوسته عرصه ی رویارویی بین امید و نا امیدی است، و او هرگز تسلیم تیرگی نشده، پیوسته در پیش روی خود، نور کم سویی می بیند که به آن امید بسته است، و لذا در مقابل این شب تیره، به صبحی دل سپرده که گاهی نوید آمدنش را می دهد . کاربرد واژگانی چون: «چون صبح رو ی می گشاید مهر»، «صبح چون رو ی گشود»، « صبح خندان»، «صبح تابناک»، « کلید صبح»، «صبح روشن»، «روشن آرای صبح نورانی»، «ظلمت رو در گریز از صبح»، «صبح دلکش»، « صبح نزدیک شده ست». نشانی از این امیدواری است. اما در مجموع میتوان گفت: نیما غالباً پریشان است، چون جامعه او آشفته و اطرافیانش پریشان حال هستند، و دغدغه های چنین اوضاعی، هرگز نمی گذارد شاعر احساس آرامشی داشته باشد: «یک شبی تنها بدم درکوهسار / سر به زانوی تفکر برده پیش/ محو گشته در پریشانی خویش.»
کلمات کلیدی: نیما، نماد شب، نماد صبح، امید، نا امیدی، دغدغه انسانی و اجتماعی
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/228221/