نقش افکار ناکارآمد حرفه ای در اشتیاق شغلی معلمان ابتدایی شهر ایلام با میانجی گری تنظیم هیجانات

این پژوهش به بررسی نقش افکار ناکارآمد حرفه ای در اشتیاق شغلی معلمان مقطع ابتدایی شهر ایلام با تاکید بر نقش میانجی تنظیم هیجانات می پردازد. افکار ناکارآمد حرفه ای به عنوان باورهای غیرمنطقی و مخدوش مرتبط با شغل، می توانند بر نگرش ها و عملکرد شغلی معلمان تاثیر منفی بگذارند. اشتیاق شغلی، به عنوان حالتی از انرژی، تعهد و جذب در کار، برای کیفیت آموزش و رضایت حرفه ای معلمان حیاتی است. تنظیم هیجانات، به عنوان توانایی مدیریت و کنترل پاسخ های عاطفی، می تواند در این رابطه نقش میانجی ایفا کند. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-همبستگی و با استفاده از ابزارهای استاندارد مانند پرسشنامه افکار ناکارآمد شغلی کسایی و بهرامی (۱۳۸۵)، مقیاس اشتیاق شغلی اوترخت (UWES) و پرسشنامه تنظیم هیجانات گروس و جان (۲۰۰۳) انجام شد. نمونه پژوهش شامل ۲۵۰ معلم مقطع ابتدایی شهر ایلام بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) تحلیل شدند. نتایج نشان داد که افکار ناکارآمد حرفه ای تاثیر منفی معناداری بر اشتیاق شغلی دارند و تنظیم هیجانات به صورت جزئی این رابطه را میانجی گری می کند. معلمان با افکار ناکارآمد حرفه ای کمتر قادر به تنظیم هیجانات خود بودند، که این امر اشتیاق شغلی آن ها را کاهش می داد. این یافته ها بر اهمیت مداخلات روان شناختی برای کاهش افکار ناکارآمد و تقویت مهارت های تنظیم هیجان در معلمان تاکید دارند. پیشنهاد می شود برنامه های آموزشی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شناختی-رفتاری برای بهبود سلامت روان و اشتیاق شغلی معلمان طراحی و اجرا شوند.

کلیدواژه ها:

افکار ناکارآمد حرفه ای ، اشتیاق شغلی ، تنظیم هیجانات ، معلمان ابتدایی ، ایلام