مفهوم شناسی تجربه های نزدیک به مرگ؛ ابهامات و چالش ها
سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 55
نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
NDECONF01_049
تاریخ نمایه سازی: 6 دی 1403
چکیده مقاله:
مقدمه: در پی پیشرفت های به دست آمده در زمینه تکنولوژی احیا در سده اخیر، شمار کسانی که در آستانه مرگ، مجددا حیات خود را بازیافته اند به نحو بی سابقه ای افزایش یافته است. بسیاری از این افراد مدعی هستند که در آستانه مرگ، تجربه ای روان شناختی، رمزآمیز، و متعالی را از سر گذرانده اند و این تجربه عمیقا زندگی آنان را تحت تاثیر قرار داده است. گزارش بررسی های علمی درباره این پدیده را نخستین بار در سال ۱۹۷۵ ریموند مودی(Raymond Moody) در کتاب زندگی پس از زندگی(Life after Life) به اطلاع عموم رساند و اصطلاح «تجربه نزدیک به مرگ» برای اولین بار برای اشاره به این پدیده مورد استفاده قرار گرفت. به رغم آنکه حدود نیم قرن از بحث و بررسی در باب تجربه های نزدیک به مرگ می گذرد، هنوز ابعاد مهمی از این پدیده وضوح کافی نیافته و پژوهشگران در قبال این ابعاد همچنان خود را با چالش های فیصله ناپذیری مواجه می بینند.روش تحقیق: در نوشتار پیش رو خواهم کوشید تا ضمن بررسی تعاریف اصطلاحی، توصیفی و ساختاری، به پاره ای از ابهامات و چالش های موجود در باب اصطلاح تجربه نزدیک به مرگ و نیز میزان شیوع، مولفه های اختصاصی و زمان دقیق وقوع آن بپردازم.یافته ها: ابهاماتی است که درباره اصطلاح «تجربه نزدیک به مرگ» وجود دارد. اگر چه از همان آغاز، بهره گیری از این اصطلاح با اما و اگرهایی روبرو بود اما امروزه با بسط و گسترش مطالعات ناظر به این پدیده و نیز برخی پدیده های عصب روان شناختی(neuropsychological) مشابه با آن، ابهامات بیشتری موضوعیت یافته است. نتیجه: امروزه در مباحث دقیق علمی باید حتی المقدور از اصطلاح مبهم و تاحدی رهزن «تجربه نزدیک به مرگ» اجتناب کرد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
مجتبی اعتمادی نیا
استادیار گروه آموزش معارف اسلامی، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران