تحلیل نگرش ذینفعان جنگل نسبت به مدیریت مشارکتی در جنگلهای سردشت، زاگرس شمالی ایران
عنوان مقاله: تحلیل نگرش ذینفعان جنگل نسبت به مدیریت مشارکتی در جنگلهای سردشت، زاگرس شمالی ایران
شناسه ملی مقاله: JR_JFRD-9-4_001
منتشر شده در در سال 1402
شناسه ملی مقاله: JR_JFRD-9-4_001
منتشر شده در در سال 1402
مشخصات نویسندگان مقاله:
Farshad Abdollahi - دانشجوی دکتری جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
Abbas Banj Shafiei - استاد، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
Hadi Beygi Heidarlou - استادیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
Seyed Rostam Mousavi Mirkala - استادیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.
خلاصه مقاله:
Farshad Abdollahi - دانشجوی دکتری جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
Abbas Banj Shafiei - استاد، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
Hadi Beygi Heidarlou - استادیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
Seyed Rostam Mousavi Mirkala - استادیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.
مقدمه و هدف: تصمیمگیری متمرکز و از بالا به پایین بهطور فزایندهای برای پاسخگویی به مسائل و نیازهای حاکمیت منابع طبیعی در سطح محلی ناکافی شده است. از اینرو، شکست مدیریت دولتی جنگلها، دولت ها و سازمانهای مربوطه را مجبور کرده است تا سیاست ها و برنامههای خود را به مدیریت جنگل های مشارکتی (مردم محور) تغییر دهند. رویکردهای مشارکتی برای مدیریت جنگل پس از شناخت محدودیت سیاستهای نظارتی جنگلها از رویکردهای بالا به پایین برای تصمیمگیری استفاده میکند. رویکردهای مشارکتی، طی دهه های اخیر مورد پذیرش دانشگاهیان، نهادها و دولتها بوده و با توجه به موقعیتهای مختلف از نظر تنوع جغرافیایی، شرایط اجتماعی - اقتصادی، ارزشهای فرهنگی، اعتقادات سنتی، نگرشهای کلی، سیاستهای اجرا شده و چارچوبهای خاص نهادی به طرق مختلفی عمل کرده است. این پژوهش با هدف بررسی نگرش ذینفعان جنگلهای شهرستان سردشت نسبت به مدیریت مشارکتی انجام شد.مواد و روشها: شهرستان سردشت در جنوب استان آذربایجان غربی بهعنوان منطقه مورد بررسی در این پژوهش انتخاب شد. روش پژوهش برحسب هدف کاربردی، از نظر ماهیتی اکتشافی و از حیث گردآوری دادهها، توصیفی - پیمایشی است که با استفاده از روش کیو (Q)، الگوهای ذهنی مختلف ذینفعان نسبت به مدیریت مشارکتی جنگلها بهدست آمد. در روششناسی Q برای بررسی ذهنیتدرونی افراد در شکلی سازمان یافته و از نظر آماری قابل تفسیر استفاده میشود. در این پژوهش روش کیو بهدلیل ماهیت ناهمگون موضوع و بهدلیل ارتباط دیدگاههای ذینفعان با توجه به نوع مدیریت جنگلهای شهرستان سردشت انتخاب شد. این فرآیند با گردآوری فضای گفتمان آغاز شد و با گردآوری دادههای پژوهش کیو یعنی مرتبسازی پایان یافت. جامعه آماری مورد بررسی این پژوهش، ۲۹ نفر شامل تمام ذینفعان مرتبط با جنگلهای سردشت بود که از روستائیان و جنگلنشینان، کارشناسان ادارات منابع طبیعی و اساتید دانشگاه است. بر اساس کارتهای توزیعشده، ۴۹ گزاره شناسایی و در مرحله بعد توسط مشارکتکنندگان اولویتبندی شدند.یافتهها: با توجه به یافتههای پژوهش و تعداد و گروهبندیها، بین دامنه ایدهها و عقاید مشارکتکنندگان در خصوص مدیریت مشارکتی جنگل تفاوتها و مشابهتهایی مشاهده شد. با هدف بررسی کیو و معیار تفسیر پذیربودن عاملها یا گروهها، سه دستهبندی از ذهنیت و عقاید مشارکتکنندگان با مقدار همبستگی بالا بهدست آمد. سه الگوی ذهنی مختلف شامل حفاظت همراه با معیشت جایگزین، حفاظت مطلق، و مدیریت مشارکتی همراه با معیشت جایگزین در بین ذینفعان مختلف وجود دارد. ذهنیت اول نشاندهنده این موضوع است که افرادی که در این دسته قرار گرفتهاند به اهمیت موضوع حفاظت از جنگلها پی بردهاند ولی با توجه به اینکه معیشت بسیاری از خانوارها وابسته به جنگل است، خواهان ارتقای وضعیت معیشت با استفاده از راهکارهای دیگر مثل ایجاد شغلهای جایگزین هستند تا به جنگل آسیبی وارد نکنند و از طرف دیگر وضعیت معیشت آنها نیز بهبود نسبی پیدا کند. با توجه به ذهنیت ذینفعان در گروه دوم، ترکیب مناطق مدیریتی و حفاظتشده را راهی برای حفاظت از جنگلهای سردشت میدانند. این در صورتی است که مهمترین دلیل تخریب جنگلهای منطقه تبدیل و تغییر کاربری جنگلها و اراضی جنگلی به اراضی کشاورزی است و با این کار زمینه از بین رفتن تدریجی منابع طبیعی فراهم میشود. ذهنیت سوم در ذینفعان محلی، ترکیبی از مدیریت مشارکتی و معیشت جایگزین است. آنچه که در این ذهنیت شاخص و بارز بوده این است که ذینفعان تغییر سبک مدیریتی فعلی به مدیریت مشارکتی را قبول دارند، با این حال ابتدا باید در مورد آن بررسی کامل و جامعی انجام و تمامی جوانب آن سنجیده شود و در نهایت مدیریت مشارکتی بهعنوان تنها راه حل اصلی برای مدیریت منابع طبیعی پذیرفته شود.نتیجهگیری کلی: سهم قابل توجه پژوهش حاضر، الگوسازی از ذهنیت عاملها با رویکرد کیفی و ذهنی است که در این پژوهش دیدگاهها و ایدههای مشارکتکنندگان در حوزه مدیریت جنگلهای زاگرس در شهرستان سردشت مورد تاکید قرار گرفت. ادراک ذینفعان محلی یک عنصر کلیدی از یک فرآیند تصمیمگیری قوی است زیرا این ذینفعان بهطور مستقیم با ذخایر منابع طبیعی در تعامل هستند و آنها اولین استفاده کننده از منافع و همچنین چالشهای آن هستند. از اینرو، ذهنیت، ادراک و مشارکت آنها در مدیریت و سیاستها باید گنجانده شود. بر اساس نتایج نهایی میتوان چنین تفسیر کرد که ذینفعان محلی در سردشت از حفاظت از جنگلهای زاگرس حمایت میکنند. علاوه بر این، افزایش شغل و معیشت جایگزین و بهبود دسترسی به بازار میتواند نقش بزرگی در مدیریت پایدار منابع جنگلی از طریق افزایش مشارکت جوامع محلی در فرآیندهای تصمیمگیری ایفا کند. توجه به این تنوع دیدگاه ها، نیاز به توسعه رویکردهای مدیریت منابع طبیعی فعال و انعطاف پذیر را برجسته می کند.
کلمات کلیدی: جنگلداری اجتماعی, حفاظت, جوامع محلی, روش کیو, معیشت جایگزین
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1934057/