CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

ادراک خانه در رمان چراغ ها را من خاموش می کنم؛ برمبنای نظریه پدیدارشناسی ادراک

عنوان مقاله: ادراک خانه در رمان چراغ ها را من خاموش می کنم؛ برمبنای نظریه پدیدارشناسی ادراک
شناسه ملی مقاله: JR_NAQD-8-1_002
منتشر شده در در سال 1402
مشخصات نویسندگان مقاله:

سمانه رفاهی - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی. دانشکده ادبیات فارسی و زبان های خارجی. دانشگاه علامه طباطبائی. تهران. ایران
نعمت الله ایران زاده - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی. دانشکده ادبیات فارسی و زبان های خارجی. دانشگاه علامه طباطبائی. تهران. ایران

خلاصه مقاله:
مسئله اصلی این پژوهش چگونگی ادراک فضاهای معماری است. برای نیل به این مقصود، به شیوه ای میان رشته ای، از ادبیات داستانی استفاده شده است. به بیان دقیق تر این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که ادراک خانه در ادبیات داستانی چه نکاتی را درباره شخصیت های داستانی آشکار می کند. برای رسیدن به پاسخ این پرسش از نظریه پدیدارشناسی ادراک موریس مرلوپونتی و پدیدارشناسی معماری یوهانی پالاسما استفاده شده است. در این مقاله رمان چراغ ها را من خاموش می کنم اثر زویا پیرزاد پیکره این پژوهش را شکل می دهد و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. پس از بررسی این رمان برمبنای پدیدارشناسی ادراک مشخص شد هویت کلاریس- شخصیت اصلی داستان- به دنبال ارتباط روزانه و مداوم با خانه و امور مرتبط با آن، در خانه ادغام شده است و هویتی جدید، هم بسته خانه پیدا کرده است و این انحلال باعث شده که هم دیگران و هم خودش، کلاریس را فراموش کنند. عادی انگاری موضوع دیگری است که گریبانگیر کلاریس شده است. او در پی اتفاقاتی که در داستان برایش رخ می دهد به آگاهی می رسد و برای رسیدن به خود حقیقی اش به­تدریج گام هایی برمی دارد. در انتهای داستان کلاریس از آستانه عبور می کند، متحول می­شود و هویت مستقلی می یابد.

کلمات کلیدی:
پدیدارشناسی, مرلوپونتی, پالاسما, معماری, زویا پیرزاد, چراغ ها را من خاموش می کنم

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1924819/