محمدرضا نوروزی همایون - کارشناسی ارشد مشاوره مدرسه، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
محمدرضا فخیمی - کارشناسی روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.
اسماعیل صدری دمیرچی - دانشیار گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی. اردبیل. ایران.

در آستانه هزاره سوم ، نهاد خانواده هم چنان به عنوان زیربنایی ترین رکن هر جامعه ای، مورد توجه و دغدغه نظام های مختلفاست. در چند قرن گذشته و به ویژه دهه های اخیر وقوع تحولاتی از جمله انقلاب صنعتی و تغییر الگوهای تولید، رواج اومانیسمغیردینی، ظهور جنبش های فمنیستی، جهانی شدن و بسیاری از تغییرات دیگری که مدرنیته در زندگی انسان پدید آورده است، موجب تغییرات چشمگیری در ساختار و کارکرد خانواده و نقش دولت در این نهاد شده است. متاسفانه یکی از این عوامل کهدر عصر حاضر بشر با آن با مواجه است مسئله طلاق های زناشویی و نزاع هایی است که در خلال این روابط اتفاق می افتد. هیچعصری مانند عصر حاضر خطر انحلال کانون خانواده و عوارض ناشی از آن را به خود ندیده است. این موضوع از یک جهت، نشاندهنده قدمت معضلات مناسبات زن و مرد در قالب خانواده و از جهت دیگر، دلیلی است بر اینکه در گذشته خانواده از استحکامبیشتری برخوردار بوده و شرایط در هم ریزی و انحلال خانواده فقط در عصر حاضر حاد شده است. و عوامل متعددی در گسترشطلاق دخیل هستند یکی از این عوامل نارضایتی جنسی افراد از خود می باشد. چرا که این نارضایتی منجر به دلسردی و کمشدن احساسات خوب میان زن و مرد شده و در نتیجه به مرور طلاق عاطفی در زندگی نقش پررنگ تری به خود خواهد گرفت

نارضایتی جنسی، نزاع، طلاق های زناشویی، خانواده