CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

سیاست مقایسه ای خاورمیانه ای ترامپ و بایدن؛ از موازنه نظامی تا موازنه فراساحلی

عنوان مقاله: سیاست مقایسه ای خاورمیانه ای ترامپ و بایدن؛ از موازنه نظامی تا موازنه فراساحلی
شناسه ملی مقاله: JR_JCKE-26-2_008
منتشر شده در در سال 1402
مشخصات نویسندگان مقاله:

امین رضا جوادی - دانشجوی دکتری، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
ابراهیم متقی - استاد، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران، ایران.
مصطفی ابطحی - استادیار، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.

خلاصه مقاله:
سیاست مقایسه ای روسای جمهور آمریکا از این جهت اهمیت دارد که الگوی کنش رفتاری آنان در ارتباط با حوزه های منطقه ای بررسی می شود. اگرچه هر یک از روسای جمهور آمریکا دارای انگاره های متفاوتی در ارتباط با حوزه سیاست خارجی هستند، آنان اهداف مشترکی را در ارتباط با امنیت منطقه ای و سیاست بین الملل در دستور کار دارند. ترامپ و بایدن شکل های مختلفی از سیاست خاورمیانه را برای مهار منطقه ای پی گرفته، هرکدام از سازوکارهای متفاوتی برای تحقق اهداف بهره می گیرند. در این فرایند دونالد ترامپ از سیاست موازنه ترجیحی قدرت بهره گرفت؛ در حالی که بایدن سازوکارهای موازنه همکاری جویانه در مقابله با تهدیدها و حداکثرسازی منافع از طریق موازنه گرایی فراساحلی را در دستور کار قرار داده است. اسناد امنیت ملی بایدن که در سال های ۲۰۲۱م. و ۲۰۲۲م. منتشر شد، بیانگر آن است که سیاست امنیتی آمریکا با تغییراتی همراه شده است. بحران اوکراین تاثیر خود را در ارتباط با امنیت منطقه ای و الگوی کنش راهبردی بایدن با ایران بر جای گذاشته است. اگرچه انگاره های تاکتیکی و راهبردی بایدن و ترامپ با یکدیگر تفاوت هایی دارند، هرکدام از روسای جمهور آمریکا، سیاست منطقه ای خود را بر اساس ضرورت های راهبردی سیاست بین الملل تنظیم می کنند. در این راستا، پرسش اصلی پژوهش حاضر آن است که سیاست امنیت منطقه ای آمریکا در دوران ترامپ و بایدن، چه نشانه هایی از کنش تاکتیکی و راهبردی دارد؟ در تبیین الگوی رفتاری روسای جمهور آمریکا، از نظریه نئونئو استفاده شده است؛ این نظریه به کنش منطقه ای بر اساس رهیافت نئولیبرالی و نئورئالیستی معطوف است. فرضیه پژوهش این است که سیاست امنیت منطقه ای دونالد ترامپ، بر اساس موازنه ترجیحی قدرت است و به کنش پیش دستانه در ایجاد موازنه انجامیده است؛ در حالی که بایدن از سازوکارهای موازنه فراساحلی بهره گرفته، درصدد ایفای نقش موازنه گر منطقه ای در خاورمیانه است.

کلمات کلیدی:
موازنه فراساحلی, موازنه منطقه ای ترجیحی, موازنه نظامی, کنش پیش دستانه, کنش پیشگیرانه, خاورمیانه , ترامپ, بایدن

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1831907/