CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

دلالت ها و امکان های هدف گذاری برنامه هفتم توسعه بر رشد اقتصادی ۸ درصدی

عنوان مقاله: دلالت ها و امکان های هدف گذاری برنامه هفتم توسعه بر رشد اقتصادی ۸ درصدی
شناسه ملی مقاله: null
منتشر شده در مرکز پژوهشهای توسعه و آینده نگری در سال 1400
مشخصات نویسندگان مقاله:

سید رحیم تیموری
غلامرضا گرائی نژاد
پدرام حاجی اسماعیلی

خلاصه مقاله:

به گواه تاریخ توسعه در جهان، چه توسعه برنامهریزی شده چه برنامهریزی نشده، مفهوم رشد اقتصادی، یعنی
سرعت افزایش تولید ناخالص داخلی، نهتنها اصلیترین معیار پیشرفت کشورها بهخصوص در رقابت نفسگیر چند
دهه اخیر در مناطق مختلف جهان بوده، بلکه سنگ محک اصلی در برآورد پرستیژ و قدرت آنها است. گذار
۲۱۲۱ نشان میدهد - بلندمدت این مفهوم از رشد برونزا در دهه ۰۸۰۱ تا رشد فقرزدا و فراگیر در دهه ۲۱۰۱
علیرغم انتقادات وارده بر نگاه تکساحتی به توسعه به مثابه رشد و گذار به مقولات ناظر بر پایداری، هنوز هم
وزن رشد اقتصادی بر برنامهها و سیاستهای توسعه کشورها سنگینی میکند؛ چراکه تجربه درخشان اقتصادهای
نوظهور اخیر در رشد توام با کاهش فقر و نابرابری یکبار دیگر توجه به این مفهوم را دوچندان کرده است.
آگاهیم که عوامل درونی و بیرونی زیادی برای تحقق رشد اقتصادی وجود دارد و جریان غالب دانش اقتصاد نیز
چندان روی خوشی به هدفگذاری برنامهای بر این مفهوم ندارد؛ و در این باره همواره بر تجربه بلندمدت کشورهای
بلوک غرب بر رشد آهسته و پیوسته قرنی تاکید دارد. اما چه میشود اگر نگاه خود را به تجربه متفاوت شرق و
جنوب آسیا )نخست ببرهای شرق آسیا و اخیرا هند و چین( معطوف کنیم، بهخصوص که رشد چهار دههای چین
در تاریخ بشری نظیر ندارد. حال در نظر بگیریم که این کشورها از جنگ جهانی دوم به بعد نهاد برنامهریزی داشته
و حدود ۰۲ تا ۰۰ برنامه توسعه را تجربه کردهاند. بلافاصله این پرسش مطرح است که: آیا برای کشور ما نیز
هدفگذاری برنامه هفتم بر رشد اقتصادی ۹ درصدی امکانپذیر است، اگر بنا باشد این هدف ) Target ( در شاکله
سایر اهداف برنامه قرار گیرد و با درگیر کردن ظرفیتهای معطل کشور ]بخشها و استانها[ محقق شود؟
این مطالعه با هدف پاسخ به پرسش فوق تدوین شده و مشتمل بر سه بخش است. بخش اول شامل مقایسه روند
شاخص رشد و سایر شاخصهای دو کشور چین و هند و نیز اسناد برنامهای این دو کشور است. یافتههای این
بخش نشان میدهد تداوم رشد این کشورها در حدود بین ۹ تا ۰۱ درصد در این دو نمونه، تصادفی نبوده و حداقل
در دهه اخیر، هدفگذاری دقیق برنامههای توسعه آنها بر رشد فراگیر و پایدار نیز- در کنار محرکهای بیرونی و
اصلاحات درونی دیگر- در توفیق آنها موثر بوده است. در بخش دوم سعی کردیم مفهوم رشد فراگیر را در مسیر
تکوین رویکردهای رشد جایابی کنیم و چنانچه یافتههای بخش دوم نشان میدهد؛ رشد فراگیر یکی از آخرین
مراحل تکوین رویکردهای رشد است و چنانچه در بنپیکره برنامه توسعه یک کشور قرار گیرد )مانند موارد هند و
چین(، دلالتهای متنوع و کثیر آن حیطه زیادی از اهداف و مقاصد توسعه آن کشور را پوشش میدهد. بخش
سوم نیز شامل نتایج و بحث پیرامون دلالتهای هدفگذاری بر رشد فراگیر در برنامه هفتم است.



صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1784679/