گروه افرادی که از نظر هوشی در محدوده طبیعی ضعیف هستند ، احتمالآ نمی توانند از همان توانایی هایی که همسالان آنها – در شرایط یکسان – دارند ، بهره مند باشند. چنین محدودیتی مشخصآ اثر خود را بر روی مهارت های تحصیلی و متعاقبآ پیشرفت تحصیلی این دانش آموزان می گذارد و درنتیجه تنها نمود بارز در این دانش آموزان که ما را به احتمال وجود محدودیتهایی در عملکرد آنها هدایت می کند همان مشکلات تحصیلی آنهاست فرد دیرآموز فاقد عقب ماندگی ذهنی، اما دارای محدودیت در یادگیری است. این یک واقعیت است که موفقیت تحصیلی در مدرسه محصول مشترک توانایی ذهنی و خواستن است.سن عقلی دانش آموزان دیرآموز از سن شناسنامه ای آنان کمتر است که این اختلاف عبارت از حداقل سن شناسنامه ای آنان می باشد. به عنوان مثال سن عقلی یک
دانش آموز ۱۰ ساله دیرآموز تقریبا بین ۷ سال و۶ ماه تا ۸ سال و ۶ماه می باشد. روند افزایش سن عقلی در دانش آموزان عادی مطابق با افزایش سن شناسنامه ای می باشد ولی در دانش آموزان دیرآموز به ازای هر سال که بزرگتر می شوند حدود ۱۰ ماه به سن عقلی آنان افزوده می شود و این نکته مهمی است که معلم
دانش آموز دیرآموز، از ارفاق نمره جدآ خودداری کند زیرا از یک طرف در پایه بالاتر فرد دچار مشکلات شدیدتری می شود. همین طور معلم پایه بالاتر، ضمنآ
دانش آموز پیش نیازهای پایه بالاتر را کسب نکرده است. از طرف دیگر تکرار یک پایه باعث افزایش سن عقلی و آمادگی بیشتر
دانش آموز می شود. همچنین باعث یادگیری بهتر و باثبات تر در آن پایه می گردد.