بررسی تطبیقی داستان ) زاغ و بلبل( سنایی و داستان ) قەل و بولبول( از استاد هەژارموکریانی

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 212

فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICMHSR13_071

تاریخ نمایه سازی: 16 مهر 1402

چکیده مقاله:

استفاده از تمثیل در روزگاران باستان در میان برخی اقوام برای تعلیم و تبیین مقاصد، رایج بوده است. از ویژگی های تمثیل، آناست که از آن به عنوان ابزاری بسیار کارآمد برای تدریس اندیشه های عرفانی و تعلیمی استفاده می شود. داستان )زاغ و بلبل( سناییتمثیلی زیبا است که بیان می کند در روم )بلبل و زاغی( در یک باغ با هم ، هم آشیانه بودند. زاغ ناراحت بود در درون خود بود و باخود می اندیشید چون جای او باغ نیست، اما بلبل شاد و خوشحال در باغ بال می زد و داستان هایی عشق را با خود می گفت . بهزاغ طعنه می زد که من خوش صدا هستم و تو زشت هستی اما من زیبا هستم. زاغ به خاطر حرف او ناراحت شد و از آنجا رفت، بلبلبا شادی جایش نشست. زاغ ناراحت و بلبل شاد بود ، کودکی از آنجا رد می شد و دام و تله ای می نهاد . هر دو )زاغ و بلبل( به طمعدانه در آن دام افتادند . زاغ به بلبل گفت : ای بلبل آخر تو از چهچه زدن ساکت شدی، در این راه چه بلبل و چه زاغ تفاوتی ندارد ،و برای فلک مشعل و چراغ تفاوتی ندارد. استاد هەژار این داستان را به کردی ترجمه کرده است اما تغییرات زیادی در آن انجامداده است، این مقاله با روش تحلیلی و توصیفی و با رویکرد تطبیقی به بیان شباهت ها و تفاوت های دو داستان پرداخته است وروشن نموده است که شخصیت های هر دو داستان سنایی و استاد هەژار )زاغ و بلبل :قەل و بولبول( است .نتیجه گیری سنایی بانتیجه گیری استاد هه ژار تفاوت دارد می توان گفت که سنایی نتیجه ای عرفانی گرفته است ، اما استاد هەژار نتیجه ای تعلیمیگرفته است . سنایی در نتیجه گیری بیان می کند در این راه چه بلبل و چه زاغ تفاوتی ندارد ، و برای فلک مشعل و چراغ تفاوتیندارد. داستان در مورد فنا و مرگ حرف می زند که هر که باشی روزی فانی می شوی . استاد هه ژار بیان می کند مایه ی شگفتیاست که در این دنیای بزرگ هر کسی کار خود را می پسندد و از اخلاق خودش خوشش می آید . بدین معنا هرکس کار خودشرا می پسندد و هزاران دلیل برای کار خود می آورد . در داستان سنایی از روم حرف زده شده است که در روم باغی بود زاغ و بلبلیدر آن آشیانه کرده بودند ، اما استاد هەژار اشاره دارد که آن زاغ و بلبل در قفسی با هم بودند . در داستان سنایی از پسری حرفمی زند که دامی می افکند و دانه در آن می گذارد و آن دو به خاطر طمع در دام گیر می افتند ، اما در داستان استاد هه ژار سخنیاز این به میان نیامده است . در داستان استاد هه ژار گفت و گو میان زاغ و بلبل بسیار زیاد است که هر کدام از خود و صفات خودتعریف می کنند و از اینکه هر کدام با دیگری هستند گله می کنند . در داستان سنایی در توصیف ویژگی زاغ و بلبل بسیار کم اشارهشده است اما استاد هەژار مفصل در ابیات بیان می کند. در داستان سنایی بلبل که نماد غرور و تکبر است به زاغ طعنه می زند کهمن خوش صدا هستم و تو زشت رو هستی و من خوش رو و زیبا هستم ، زاغ هم به خاطر گفته ی بلبل ناراحت می شود و از آنجامی رود . در داستان استاد هەژار گفت و گو دو طرفه است و هر دو همدیگر را می کوبند و هر دو همدیگر را نقد می کنند به گونه ای مناظره است و زاغ از خودش دفاع می کند و بلبل را وراج و پرگو و کوچک می شمارد . و همچنین در داستان استاد هه ژار بهجدایی آن ها اشاره ای نکرده است اما سنایی اشاره می کند که زاغ از گفته ی بلبل ناراحت می شود و می رود .

نویسندگان

طاهر قاسمی

کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عربی دانشگاه خوارزمی تهران ،دبیر عربی شهرستان بوکان