تجربه همکاری بین مدرسه ای: تدوین یک نظریه داده بنیاد به شیوه تحلیل موقعیت
عنوان مقاله: تجربه همکاری بین مدرسه ای: تدوین یک نظریه داده بنیاد به شیوه تحلیل موقعیت
شناسه ملی مقاله: JR_MPES-16-1_002
منتشر شده در در سال 1402
شناسه ملی مقاله: JR_MPES-16-1_002
منتشر شده در در سال 1402
مشخصات نویسندگان مقاله:
ناصر شیربگی - استاد گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه کردستان، ایران
سارا نادری - کارشناس ارشد، گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه کردستان، کردستان، ایران
خلاصه مقاله:
ناصر شیربگی - استاد گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه کردستان، ایران
سارا نادری - کارشناس ارشد، گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه کردستان، کردستان، ایران
هدف: یکی از چشمگیرترین تحولات در رهبری مدرسه، شیوه هایی است که در آن مدارس یاد گرفته اند به دلایل متعدد در زمینههای مختلف با هم همکاری کنند از این رو، هدف پژوهش حاضر بازنمایی تجارب اعضای جامعه مدارس از موقعیتها و فرایندهای ابتکاری و کشف نشده «همکاری بین مدرسهای» است که در رهبری مدارس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مفید بوده اند.مواد و روش ها: این پژوهش با رویکردی کیفی و راهبرد نظریه داده بنیاد با «الگوی تحلیل موقعیت کلارک» انجام شد. میدان پژوهش آموزش و پرورش استان کردستان و مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش اعضای جامعه مدارس (مدیران، معاونان، معلمان، والدین و ...) بودند که در موقعیت های همکاری و مشارکت بین مدرسه ای تجربه حضورداشته اند. ازاین رو، ۳۳ نفر به شکل هدفمند و ملاکی به مشارکت فعال در پژوهش دعوت شدند. دادهها با استفاده از یک پروتکل مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. به منظور تحلیل متن گفتارهای مصاحبه، کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری و گزینشی) استفاده شد. همچنین با تحلیل گونههای مختلف همکاری بین مدرسهای و با بررسی مولفههای انسانی و غیرانسانی، عاملین فردی و جمعی، ساختهای گفتمانی و مولفههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، فضایی و زمانی، موقعیت به تصویر کشیده شدند. در نهایت نقشههای موقعیت، عرصهها و جهانهای اجتماعی و وضعیت به عنوان مراحل سطح تحلیل موقعیت ترسیم و تحلیل گردیدند. برای افزایش روایی و پایایی پژوهش از راهکارهایی مانند مشارکت طولانی و فعال محقق در میدان پژوهش، استفاده از ضبط صوت و یادداشت برداری برای ثبت داده ها، جستجوی شواهد ناهمخوان و اخذ بازخورد از مشارکت کنندگان پس از کدگذاری داده ها استفاده شد.بحث و نتیجه گیری: یافتههای پژوهش نشان داد که منطق شکلگیری ساختارهای متنوع همکاری بینمدرسهای در اغلب موارد بهبود وضعیت دانشآموزان، رفع بیعدالتی آموزشی، همافزایی، اشتراک منابع و تخصص و ارتقای تمام شاخصهای آموزشی و پرورشی در مدارس بود. اعضای جامعه مدارس بهویژه مدیران در موقعیتهای همکاری بین مدرسهای نقش موثری داشتند. یافته های پژوهش گویای این مطلب بود که اگر اعضای جامعه مدارس، انگیزه کافی برای همکاری بین مدرسهای داشته باشند، با داشتن هدف، علائق و منافع مشترک و با تفویض اختیار در مدارس، می توانند با تبادل تجربیات و مبادله تجهیزات آموزشی با سایر مدارس به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و توسعه حرفه ای معلمان خود کمک کنند. یافته ها اشارات کاربردی برای اعضای جامعه مدرسه داشت: نخست اینکه، همکاری بین مدرسه ای تا هنگامی که اعضای جامعه مدرسه فهم درستی از نحوه یادگیری دانش آموزان نداشته باشند، نمیتواند اثربخش باشد. دوم، چنین می نماید همکاری های فرا مدرسه ای گرایش به خودگردانی مدارس را تقویت می کند. یکی از اقدامات مهم مدیر در همکاری مدارس توانمندسازی اعضای جامعه مدرسه و آماده کردن آنان برای پذیرش مسئولیت های مدیریتی است. سوم، یافته های پژوهش حاضر بر اهمیت فرهنگ کار تیمی و گروهی صحه می گذارد. از بهترین راه های ایجاد انگیزه برای همکاری تهیه طرح پاداش گروهی و تکرار تمرینات تیم سازی است.
کلمات کلیدی: همکاری بین مدرسه ای, نظریه داده بنیاد, الگوی تحلیل موقعیت, مشارکت, مدیریت آموزشی
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1732698/