اگزیستانسیالیسم» و «باور غلط» ژان پل سارتر در نمایشنامه اهریمن سپید اثر جان وبستر
عنوان مقاله: اگزیستانسیالیسم» و «باور غلط» ژان پل سارتر در نمایشنامه اهریمن سپید اثر جان وبستر
شناسه ملی مقاله: JR_CLLS-20-30_010
منتشر شده در در سال 1402
شناسه ملی مقاله: JR_CLLS-20-30_010
منتشر شده در در سال 1402
مشخصات نویسندگان مقاله:
نرگس باقری - دانشکده ادبیات دانشگاه خوارزمی تهران
محمد تولایی - دپارتمان زبانهای خارجی دانشکده ادبیات دانشگاه ارومیه ایران
خلاصه مقاله:
نرگس باقری - دانشکده ادبیات دانشگاه خوارزمی تهران
محمد تولایی - دپارتمان زبانهای خارجی دانشکده ادبیات دانشگاه ارومیه ایران
مفهوم «باورغلط» اگرچه اولین بار توسط ژان پل سارتر فیلسوف فرانسوی در قرن بیستم و در کتاب هستی و نیستی مطرح شد اما پدیده تازه ای نیست و ریشه در تمامی اعصار گذشته تاریخ بشر دارد. «باورغلط» به عنوان مفهومی فلسفی و روانشناختی، می تواند به راحتی به انکار وجود آزاد بشر، استیصال ودرماندگی و درآخر به پوچ گرایی بیانجامد. ویتوریا، دوک براچیانو و فلامینیو، شخصیت های اصلی نمایشنامه اهریمن سپید اثرجان وبستر از جمله افرادی هستند که در دام خودساخته «باورغلط» می افتند و از انسان هایی طراز اول در جامعه، به وجودی درخود (فی نفسه)، بی اراده و پوچ گرا تبدیل می شوند. برهمین اساس این نمایشنامه را می توان جزو دسته «تئاتر پوچی» به شمار آورد که به یکی از بنیادین ترین مسائل فلسفی بشر می پردازد. مقاله حاضر برآن است که از دریچه تئوری «باورغلط» این شخصیت ها را مورد کندوکاو قرار دهد و تاثیر این باور را بر سیر نزولی اعتقادی و شخصیتی آنها مورد بررسی قرار دهد؛ چراکه آنان به سبب انکار وجود خود، دروغگویی به خود و چنگ یازیدن آگاهانه به «باورغلط»، در توجیه جنایاتشان، خود را درورطه پوچگرایی، سقوط و سرنگونی می اندازند. درنهایت این پژوهش اثبات می کند که تنها راه نجات بشر و البته این شخصیت ها، همانگونه که سارتر اظهار می دارد، ایمان به آزادی، پذیرفتن مسئولیت اعمال خود، استعلا و خودآگاهی است.
کلمات کلیدی: اهریمن سپید, سارتر, باورغلط, خودفریبی, جهش اعتقادی, اگزیستانسیالیسم, جان وبستر
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1701085/