کرایونیک وچالشهای حق سلامت بیماران لاعلاج

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 289

فایل این مقاله در 9 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

HPILMC01_202

تاریخ نمایه سازی: 14 تیر 1402

چکیده مقاله:

زمینه و هدف: بشرذاتا میل و رغبت بقا و پایایی دارد بنابراین انسان تمام سعی و کوشش خود را برایزندگی ابدی و حفظ بقای خود میکند ازجمله تئوریهای علمی و فناوری مربوط به تطویل عمر فریز کردن (سرما زیستی) بیماران لاعلاج است که در این روش فناوری دانشمندان با پایین آوردن دمای بدن انسان یا جانور سعی در سالم نگهداشتن بدن برای آینده میکنند به امید آنکه بعد از کشف روشهای درمان قطعی و حتمی در آینده بیمار به حیات خود بازگشته و به زندگی خویش ادامه دهد و این دانش نو پیدا هنوز وارد کشورهای اسلامی نشده است اما در حال حاضر مراکزی هم در بعضی از کشورهای جهان برای انجام این تکنولوژی وجود دارد.روش تحقیق: در این مقاله بر اساس روش تحقیق توصیفی و تحلیلی به بررسی نظریات فقها و حقوقدانان در جواز و عدم جواز سرما زیستی در بیماران لاعلاج پرداخته ونیز در صورت جواز و عدم جواز آن به آثار و تبعات فقهی و حقوقی و پزشکی آن میپردازد.یافته ها: باوجود هدف مطلوب فقها و شارع نگارندگان بر این باورند که سرما زیستی موضوعی پزشکی است و هرگونه تغییر در این حوزه باید با دقت و مشاوره با متخصصان حوزه سلامت (پزشکان) انجام پذیرد ازاینرو ضمن احترام به نظر قانونگذار و نظر برخی از فقها مقررات سرما زیستی بازنگری شده و نقش حوزه سلامت پزشکان در این مورد پررنگتر شود.نتیجهگیری: این اقدام بهعنوان پدیدهای نو پیدا جستارهای گوناگونی را از دیدگاه حقوقی اخلاقی و فقهی برانگیخته که بر این اساس برخی از فقها هستند که این عمل را برای حفظ حیات و سلطنت انسان بر نفس خود و اجرای این روش علمی و فناوری جدید بر روی بیمار را به شرط اطمینان از حیات دوباره بیمار و حفظ نفس وی جایز میدانند و اینگونه به نظر میرسد که نه تنها سرما زیستی کرایونیک به معنای سلب حیات از فرد بیمار نیست بلکه گامی بلند برای حفظ حیات و نفس بیمار به شمار میرود و مصداق بارز آن میتوان به منجمد کردن تخمک و اسپرم در ناباوری اشاره کرد و اجرای این روش تکنولوژی و فناوری را برای استمرار حیات بشر ضروری دانست و قول فقهای اخیر را مقدم دانست.

نویسندگان

عیسی نادری

دانش آموخته کارشناسی ارشد، رشته فقه و حقوق اسلامی، واحد مراغه، دانشگاه آزاد اسلامی، مراغه، ایران

سولماز شمسی

دانشجوی کارشناسی ارشد، رشته حق.وق جزا و جرم شناسی، واحد مراغه، دانشگاه، آزاد اسلامی، مراغه، ایران