CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

نقد روان شناختی در ادبیات

عنوان مقاله: نقد روان شناختی در ادبیات
شناسه ملی مقاله: NCPLIR01_086
منتشر شده در نخستین همایش ملی ادبیات فارسی و پژوهشهای میان رشته ای در سال 1389
مشخصات نویسندگان مقاله:

لیلا محمدپور

خلاصه مقاله:
شاید اولین پرسشی که به ذهن هر شخص علاقه مند به ادبیات بعد از شنیدن نقدروانکاوی، متبادر می شود این است که چه نسبتی می تواند بین این دو - ادبیات و روانکاوی – وجود داشته باشد؟ روانکاوی فروید جریانی بود که در آغاز قرن بیستم گستره علم را به حیطه های تازه دنیای انسانی منتشر کرد . اثرات این جنبش چنان بود که این قرن را به عصر ذهن و روان شناسی برساند اما آنچه در رابطه با تأثیر روانکاوی در زمینه ادبیات در یک قرن اخیر – قرن بیستم تا بیست ویکم - نهادینه شد یقیناً کشف نوعی نقد ادبی به نام نقد روانکاوی است توسط کاشفی به نام فروید که زیر تأثیر او در هرمنوتیک جدید ، مفهومی تازه از مناسبت تا ویل و معنا ارایه گردید . بر اساس عقیده او معنا از تاویل عناصری که در محدوده تجلی سخن جای دارد به دست نمی آید بل همواره باید در لایه های ژرفتردر پی آن بود و بدین طر یق به شناخت مؤثر یک اثر هنری دست یازید . بر اساس این نوع نقد هنرمندان و آفرینشگران واقعی اغلب موجوداتی درون گرا و شوریده هستند که رفتار و عملکرد معمول انسان های روزمره و بهنجار را نمی پسندند و از آن جا که شاعران و نویسندگان از میان خیل بی شمار هنرمندان در مورد خود صریح تر سخن می گویند و حالات مختلف خود را به واسطه واژه و کلام ثبت می نمایند بهتر از هنرمندان دیگر می توانند د ر معرض تفسیرهای روانکاوی قرار بگیرند . بنا براین از طریق این علم می توان از جستجوی حسی و شهودی هنرمند برای یافتن حقیقت بهره برداری، آن یافته را صورت بندی علمی نمود و بودشناسی آن پدیده یا مکانیسم های ایجاد آن ، کارکرد و هدف اثر را بررسی نمود طوری که خواننده به روانکاو و متن به موضوع روانکاوی تبدیل گردد. به قول امیل لودویک مورخ و نویسنده آلمانی، فروید دنیای نا خود آگاه را کشف نمود مانند کریستف کلمب اما او هم مثل کلمب از بسیاری رموز و حقایق دنیای جدیدی که کشف کرده بود اطلاعی نداشت . در نتیجه امروزه باتلفیقی که مقلدان او نظیر ژاک لاکان، ژولیا کریستوا ، دلوز و گتاری، ژان دوله، ژان بلمن نوئل، اریک فروم، شارل مورن با شیوه های نقد امروز دنیا چون زبان شناسی ، نشانه شناسی، نقد فرمالیستی کردند لذا این شیوه از نقد خود نقد التقاطی شد برای بررسی آثار ادبی یعنی بیان هنرمندانه و کلامی انسان با همه غنا ، عمق و پیچیدگی هایش. این تحول وتکوین تا حدی بود که در دوره پسا ساختارگرایی با عنوان روانکاوی پسا مدرن این شیوه توانست با نقدهای علمی امروز دنیا هم سنگی نماید و بسیاری از اشکالات و سوء تفاهمات شیوه فروید را مرتفع سازد . حال پرسش این است نقد روان شناسی که در کنار نظریه مارکسیسم قدرتمندترین شیوه هرمنوتیک مدرن محسوب می گردد چرا باید جزء بحث برانگیزترین و از سوی خوانندگان و منتقدان ایرانی قدر ناشناخته ترین شیوه نقد به حساب آید «وقتی صدها نویسنده لازم است تا یک هنرمند بزرگ به وجود آید بی شک بقای همه این نویسندگان تنها به این بستگی دارد که از آنها سخنی به درستی گفته شود می توان خود را قدر نشناخته تصور کرد اما نا شناخته خیر...

کلمات کلیدی:
فروید، نقد روانکاوی، روانکاوی پسا مدرن

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/168266/